استحاله ی ذهنی

ذهن ایرانی، همچون اقلیم کشورش ملون ومتنوع است .انگار،ذهن ایرانی در بستر زمان، از حالتی به حالتی دیگر دایم در تغییر و تحول است.

استحاله ی ذهنی

ذهن ایرانی، همچون اقلیم کشورش ملون ومتنوع است .انگار،ذهن ایرانی در بستر زمان، از حالتی به حالتی دیگر دایم در تغییر و تحول است.

ایران سرای من است

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خدا» ثبت شده است

گفتگوی کودک با خدا

پنجشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۸:۵۵ ق.ظ

کودک آرام گفت: «خدایا با من حرف بزن.»

و چکاوک آواز سر داد. کودک نشنید.

پس فریاد برآورد: «خدایا، با من حرف بزن.»

و تندر در پهنه آسمان غرید. کودک اطرافش را نگاه کرد و گفت: «خدایا بگذار ببینمت.»

و ستاره ای درخشید، اما کودک ندید.

کودک فریاد زد: «خدایا، معجزه ای به من نشان بده.»

و کودکی متولد شد. اما کودک متوجه آن نشد.

پس کودک ناامیدانه فریاد کشید: «خدایا، مرا لمس کن تا بدانم که اینجایی.»

و در آن هنگام خداوند فرود آمد و کودک را لمس کرد.

اما کودک با دست پروانه را پراند و بی خبر از همه جا راه خود را گرفت و رفت.

 

 

«داستان های کوتاه - سید ابوالفضل نعمت اللهی»

 

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۸:۵۵
ایران سرا

آهنگ خدا

سه شنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۸، ۱۲:۳۲ ب.ظ

جک لوسی ران ( 1987 م) تجربه خود را در خصوص رابطه موسیقی ،رقص روح و خدا چنین توصیف می کند:

دنیای ویولن ها،فلوت ها،شیپورها و سلوها( تک نوازی های) اشخاصی مانند فوگوسی،شرزوس و گاوت از موازینی پیروی می کنند که گویا در زیبایی و روشنی، با خداوند گفت و گو می نمایند.

جسم من نمی شنید،بلکه به درگاه او نیایش می کرد، روح من فراتر از حدّ و مرزها بود .

و اگر اشک به چشمان من می آمد، احساس سرازیر شدن آن ها را نمی کردم، زیرا آن ها در بیرون من قرارداشتند.

و هر زمان که ارکستر نواختن آهنگ را آغاز می کند،اشک های من با حق شناسی جاری می شوند.

 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۸ ، ۱۲:۳۲
ایران سرا

همه را بیازمودم،زتو خوشترم نیامد

شنبه, ۶ مهر ۱۳۹۸، ۰۲:۲۱ ب.ظ
 

همه را بیازمودم ز تو خوشترم نیامد

چو فروشدم به دریا چو تو گوهرم نیامد

سر خنب‌ها گشادم ز هزار خم چشیدم

چو شراب سرکش تو به لب و سرم نیامد

چه عجب که در دل من گل و یاسمن بخندد

که سمن بری لطیفی چو تو در برم نیامد

ز پیت مراد خود را دو سه روز ترک کردم

چه مراد ماند زان پس که میسرم نیامد

دو سه روز شاهیت را چو شدم غلام و چاکر

به جهان نماند شاهی که چو چاکرم نیامد

خردم گفت برپر ز مسافران گردون

چه شکسته پا نشستی که مسافرم نیامد

چو پرید سوی بامت ز تنم کبوتر دل

به فغان شدم چو بلبل که کبوترم نیامد

چو پی کبوتر دل به هوا شدم چو بازان

چه همای ماند و عنقا که برابرم نیامد

برو ای تن پریشان تو وان دل پشیمان

که ز هر دو تا نرستم دل دیگرم نیامد

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۸ ، ۱۴:۲۱
ایران سرا

سر در آغوش خدا

دوشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۱۸ ب.ظ

پرنده بر شانه ی انسان نشست .

انسان با تعجب رو به پرنده کرد و گفت :اما من درخت نیستم. تو نمی توانی بر روی شانه ی من آشیانه بسازی .

پرنده گفت : من فرق آدم ها و درخت ها را خوب می دانم . اما گاهی پرنده ها و انسان ها را اشتباه می گیرم !!!

انسان خندید و به نظرش این بزرگ ترین اشتباه ممکن بود   .

پرنده گفت : راستی چرا پر زدن را کنار گذاشتی ؟

انسان منظور پرنده را نفهمید و بازهم خندید.

پرنده گفت : نمی دانی توی آسمان چقدر جای تو خالی است !!؟

 انسان دیگر نخند ید انگار ته خاطراتش چیزی را به یاد آورد، چیزی که نمی دانست چیست .شاید یک  آبی دور؛ اوج دوست داشتن .

پرنده گفت : غیر از تو پرنده های دیگری را هم می شناسم که بال زدن از یادشان رفته است . درست است که پرواز برای یک پرنده ضرورت است ، اما اگر تمرین نکند فراموشش می شود !!

پرنده این را گفت و پر زد . انسان ردِّ پرنده را دنبال کرد تا اینکه چشمش به یک آبی بزرگ افتاد و به  یاد آورد روزی نام این آبی بزرگ بالای سرش ،آسمان بود و چیزی شبیه دلتنگی توی دلش موج زد .

آن وقت خدا بر شانه های کوچک انسان دست گذاشت و گفت : یادت می آید تو را با دو بال و دو پا آفریده بودم ؟زمین وآسمان،هردوبرای توبود ولی تو هرگزآسمان را ندیدی یا نخواستی که ببینی ؟!!

راستی عزیزم ، بال هایت را کجا گذاشتی ؟

انسان دست بر شانه هایش گذاشت و جای خالی چیزی را احساس کرد ؛ آن گاه بنده وار سر در آغوش خدا گذاشت و زارزار گریست ...



۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۸ ، ۱۲:۱۸
ایران سرا

نظر خدا یا نظر خودم؟

يكشنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۷، ۱۲:۵۴ ب.ظ

موضوع بحث:نقطه تحول


س1-نقطة تحول و تغییر زندگی‌ انسان ها کجاست؟
 ج1- لحظات تصمیم‌گیری و انتخاب،حساس ترین لحظات زندگی هستند.

 

س 2--تصمیمات کور یا تصمیمات بینا؟
ج 2- خب، تصمیمات بینا که با ملاکهای واقعی انجام میشود.

س3-خب،تصمیمات بینا را چگونه می شود اخذ کرد؟
ج3-- در لحظة تصمیم‌گیری، باید از خود یک سؤال را بپرسیم: خدا، کدام را می‌پسندد؟(نظر خدا یا نظر خودم؟)

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۷ ، ۱۲:۵۴
ایران سرا