استحاله ی ذهنی

ذهن ایرانی، همچون اقلیم کشورش ملون ومتنوع است .انگار،ذهن ایرانی در بستر زمان، از حالتی به حالتی دیگر دایم در تغییر و تحول است.

استحاله ی ذهنی

ذهن ایرانی، همچون اقلیم کشورش ملون ومتنوع است .انگار،ذهن ایرانی در بستر زمان، از حالتی به حالتی دیگر دایم در تغییر و تحول است.

ایران سرای من است

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مولانا» ثبت شده است

روز عُرس

پنجشنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۸، ۱۰:۰۷ ق.ظ
هر ساله به مناسبت سالروز وفات مولانا هنرمندان زیادی از سراسر جهان از جمله ایران در قونیه گردهم می‌آیند تا مراسم نکوداشت این شاعر بزرگ فارسی‌گو را برگزار کنند. این روز از آنجا به «روز عُرس» یا روز عروس معروف است که وصال جاودانه مولوی با معشوق در آن صورت گرفته است. مراسم روز عرس همه‌ساله از اول تا هفدهم دسامبر در شهر قونیه و در بارگاه مولانا برگزار می‌شود و هزاران علاقه‌مند از سراسر جهان به این شهر سفر می‌کنند، اما امسال هنرمندان کشورمان ترجیح دادند این مراسم را به جای محل فوت مولوی بر مزار مرادش، شمس تبریزی برگزار کنند.
 

این تصمیم مهم در اعتراض به اقدامات اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه علیه کردها و کشتار مردم بی‌‌‌پناه انجام شده است؛ اقدامی که پیش از این نیز با واکنش هنرمندانی چون کیهان کلهر و شهرام ناظری مواجه شده بود؛ تا آنجا که کلهر کنسرتش را در ترکیه لغو کرد و ناظری که هر ساله در اواخر آذرماه مشتاقان و علاقه‌مندان را به رایگان به بزم مولانا دعوت می‌کرد، امسال کنسرت خود را لغو کرد و علت این موضوع را همدردی با درد و رنج زنان، مردان و کودکان کُرد سوریه و به احترام مردم ایران عنوان کرد.

همه این عوامل باعث شد که هنرمندان زیادی به دعوت فاضل جمشیدی مدرس آواز، جامعه‌شناس و معاون اجرایی سابق خانه موسیقی امسال به جای قونیه به شهر خوی بیایند. این خواننده درباره دلیل این دعوت پیش از این گفته بود: «مولانا اصلا اهل ترکیه نبوده و در بلخ به دنیا آمده است، ولی چون مزار او در قونیه ترکیه قرار دارد و ترکیه‌ نیز ادعا دارد که او اهل آنجا بوده، مردم دنیا هم بر همین باورند.

امسال تصمیم داشتیم با یک تیم فرهنگی و هنری برای مراسم عرس درگذشت مولانا به قونیه برویم، ولی با توجه به اقدامات اردوغان (رئیس‌جمهور ترکیه) علیه کردها احساس کردیم رفتن ما به آنجا درست نیست به همین دلیل از آنجا که مولانا عاشق شمس بوده، تصمیم گرفتیم امسال نکوداشت او را در شهر خوی در کنار مزار شمس تبریزی بگیریم و با این کار کم‌کم توریست‌های خارجی را به ایران بکشانیم. هم نکوداشت مولانا را می‌گیریم، هم شمس را زیارت می‌کنیم و هم شیخ محمود شبستری و شهریار را.»

این شد که هنرمندان زیادی این دعوت را پذیرفتند و از شهرهای مختلف راهی خوی شدند تا روز بیست و ششم آذرماه، آیین گرامی‌داشت مولانا را در سالروز وفاتش، در محوطه مزار مراد او و سپس در همایش «فصل وصل» گرامی بدارند. به گزارش «ایسنا» هنرمندان و هنردوستانی در قالب کاروان‌های متفاوتی از شهرها و استان‌هایی چون تهران، البرز، قزوین، مازندران، آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی، در سالروز وفات مولانا (روز عرس) راهی خوی شدند تا پس از بازدید از کاروانسرای یام و موزه شهر و مسجدجامع مرند، یا مقبره‌الشعراء تبریز، با حضور در محوطه میل شمس، یاد و مقام مولانا و شمس را بر سر مزار شمس تبریزی گرامی بدارند.

فصل وصل

در این آیین، علاوه‌بر فاضل جمشیدی، بهزاد فراهانی بازیگر، اسفندیار قره‌باغی خواننده اپرا و سیدحبیب نبوی مولاناپژوه بر مزار شمس، برای حاضران سخنرانی کردند و برخی از حاضران نیز به شعرخوانی پرداختند.

سپس کاروان یادشده در سالن آمفی‌تئاتر اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی خوی، در مراسم مشترکی با اهالی فرهنگ و هنر این شهر و شهرهای مجاور و نیز برخی مسوولان محلی و منطقه‌ای، به نام «فصل وصل» که به مناسبت روز عرس مولانا و با همکاری تولیت شمس تبریزی و موسسه اندیشه و فرهنگ زریاب ترتیب داده شده بود، حضور یافتند. در این مراسم که با تعدادی سخنرانی، اجرای موسیقی، شعرخوانی، پخش کلیپ درباره جاذبه‌های فرهنگی تاریخی خوی و آستان شمس تبریزی و نیز اهدای تندیس شمس تبریزی همراه بود، فاضل جمشیدی در سخنانی گفت: ما در متن یک رویداد فرهنگی و مسوولیت اجتماعی مهم قرار گرفته‌ایم؛ احساس مسوولیتی که موجب شد امسال، کاروان فرهنگ و هنر با همت‌های فردی و هزینه شخصی، به جای قونیه راهی خوی شود. هرچند با اطمینان امید داریم که سال و سال‌های آینده، با همراهی مسوولان امر و نیز بخش خصوصی، جمعیت پرشماری در این روز و این مناسبت راهی دیار خوی شوند.

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۸ ، ۱۰:۰۷
ایران سرا

درک خرد از عشق!!

پنجشنبه, ۱۸ مهر ۱۳۹۸، ۱۱:۳۴ ق.ظ

خرد نداند و حیران شود ز مذهب عشق

اگــــر چه واقف باشد ز جمله مذهب‌ها

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۸ ، ۱۱:۳۴
ایران سرا

مثنوی، قرآن لفظ فارسی است

پنجشنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۸، ۰۸:۳۰ ق.ظ
7و8 مهرماه هر سال به ترتیب روز بزرگداشت شمس و مولانا است؛ به همین مناسبت گزیده زیر انتخاب و در اختیار دوستداران قرار داده می شود؛ باشد که بهره ای جسته باشند:
 

 

قادر فاضلی، مولوی پژوه و مولف آثار پیامبر اکرم در مثنوی مولوی ،اندیشه عطار، فرهنگ موضوعی کلیات شمس تبریزی و آثار متعدد دیگر در این حوزه؛ مهمان «شب روایت» {«شب روایت» به تهیه کنندگی حسین شاه مرادی کاری از گروه ادب و هنر شبکه چهار سیما است که سه شنبه ها ساعت ۲۳ به روی آنتن شبکه چهار سیما می رود .}سه شنبه شب ۹ مهر بود و در رابطه با روایت های مثنوی محور با مجری برنامه به گفتگو نشستند.

قادر فاضلی نویسنده و مولوی پژوه در خصوص اینکه ما در این دنیای مدرن چه نیازی به شناخت مولوی داریم بیان کرد: مولوی در جهان مطرح است و هرکسی نمی تواند مطرح باشد اما چه شد که مولوی هشت قرن بعد از خودش در جوامع بشری هنوز هم مطرح است؛ معلوم است که یک چیزی وجود دارد که مردم هر عصری خودشان را به آن محتاج می دیدند. اصلا لازم نیست کسی مولوی شناس باشد اگر کمی تاریخ بخواند به این میرسد که مولوی ویژگی هایی داشته که در دیگران نبوده است.

این پژوهشگر در پاسخ به این سوال مجری که مولوی چه گوهری است و برای انسان امروز چه هدیه ای دارد افزود: من برای افراد مذهبی که یک بعدی فکر می کنند ،می گویم که به قول استاد علامه جعفری که می گفتند من ۲۲۰۰ آیه در مثنوی کشف کرده ام که مستقیم و غیر مستقیم به آن اشاره کرده است و این حدودا یک سوم قرآن است. یعنی در واقع این انسان قرآن را به نوعی تفسیر کرده است و هرکس خودش را به قرآن محتاج می بیند به این کتاب مثنوی هم خودش را محتاج می بیند. شهریار یک شعر دارد که آخرین بیتش اش این است: مثنوی قرآن لفظ پارسی است . در واقع این کتاب یک ترجمه قرآن است و نمی شود انسان خودش را اهل تحقیق بداند و به این کتاب نیازمند نباشد.

فاضلی در خصوص داستان ها و روایت های مثنوی و ویژگی های این داستان ها اظهار کرد: یک بخش هایی از مثنوی برگرفته از قرآن و یک بخش از آن ملهم از احادیث است و یک بخش هایی از آن ابداعات و ساخته ذهن مولوی است تا یک محتوایی را که مطابق با آموزه های احادیث است پیاده کند .بنابراین داستان ها هم مبنای قرآنی و حدیثی و هم مبنای تاریخی دارد و ممکن است بعضی داستان ها بر مبنای حکایت های عامیانه بوده که توسط مردم روایت می شده و مولوی در مثنوی آورده است.

مهمان برنامه ی «شب روایت» در مورد باز نویسی روایت های مثنوی گفت: سو استفاده هایی که از قرآن کریم شده در مورد مثنوی هم وجود دارد و مهم ترین دلیلش رابطه ناگستننی بین قرآن و مولوی است چون این شخص متاثر از قرآن است . اگر بخواهی صورت مثنوی را توجه کنی بیشتر گمراهی می آورد اما باطن مولوی هدایت می کند به عنوان مثال در مورد موسی و شبان می گویند که در این شعر گفته هیچ ترتیب و موالاتی مجو /هرچه میخواهد دل تنگت بگو  اما این بیت شعر در واقع هدف دارد و میخواهد بگوید هرکس با هرزبانی باید با خدای خودش صحبت کند و رابطه با خدا نباید قطع شود.
خب حالا همین را در نظر بگیرید یک کسی بر مبنای بیت «ملت عشق» از همه دین ها جداست /عاشقان را مذهب و ملت خداست  یک رمانی می نویسد و ترجمه می شود و به دست مردم می رسد که می خواهد بگوید اگر کسی عاشق شد نباید به هیچ مذهبی پایبند باشد اما سوال پیش می آید که واقعا این بیت این شعر را می خواهد بگوید؟خیر. نویسنده رمان را طوری می نویسد که مخاطب این برداشت را می کند که اگر می خواهی عاشق شوی به هیچ مذهبی نباید پایبند بود. در این روایت ها مخاطب می بیند که هم عشق هست هم عرفان و هیچ ترتیب و موالاتی وجود ندارد و چه چیزی از این بهتر ونویسنده رمان را طوری می نویسد که مخاطب وقتی آن را می خواند با خود بگوید که خب پس راه من درست و طبیعی است و بنابراین اینطور می شود که این رمان ها مشتری زیادی دارد. اینکه چرا مخاطب این رمان ها زیاد است به این دلیل است که ظاهر زیبایی دارد مثل مواد مخدر که صدها میلیون نفر در جهان به آن آلوده هستند اما مشتری دارد.

وی  در پاسخ به چگونگی واکنش طرفداران مولوی به این رمان ها اذعان کرد: سفیر ترکیه چند روز پیش در کنگره مولوی گفت که می خواهند مولوی را از اسلام بگیرند و بگویند مولوی با این شخصیت عظیم ربطی به اسلام ندارد. اما باید حواسمان باشد که مولوی یکی از فرزندان مکتب اسلام است.

فاضلی با بیان خاطره ای از مرحوم علامه جعفری در مدح شخصیت بزرگ مولوی یادآور شد:مرحوم جعفری می فرمودند قبل از انقلاب یکی از اساتید دانشگاه ما را به منزلش دعوت کرد و دادستان کل کشور هم حضور داشت ودادستان گفت: مولوی بزرگتر از اسلام هست و اسلام نمی تواند شخصیتی چون مولوی تربیت کند. صاحبخانه به دادستان رو کرد و گفت: در رابطه با مولوی اجازه بدهید آقای جعفری نظردهند .آقای جعفری می گویند من گفتم که ایشان(دادستان) مولوی شناس خوبی هستند ولی از اسلام بویی نبرده اند چون مولوی در کتابش از آیات و احادیث زیاد اورده است و معلوم است مولوی عاشق قرآن بوده است
این پژوهشگر در پایان گفت: در کتاب «مولوی در میان ما» به این روایت ها و رمان های جدید برگرفته از مولوی نقد هایی زده ام.

 

سایت خوان روزنامه دنیای اقتصاد
تاریخ انتشار :
 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۸ ، ۰۸:۳۰
ایران سرا

همه را بیازمودم،زتو خوشترم نیامد

شنبه, ۶ مهر ۱۳۹۸، ۰۲:۲۱ ب.ظ
 

همه را بیازمودم ز تو خوشترم نیامد

چو فروشدم به دریا چو تو گوهرم نیامد

سر خنب‌ها گشادم ز هزار خم چشیدم

چو شراب سرکش تو به لب و سرم نیامد

چه عجب که در دل من گل و یاسمن بخندد

که سمن بری لطیفی چو تو در برم نیامد

ز پیت مراد خود را دو سه روز ترک کردم

چه مراد ماند زان پس که میسرم نیامد

دو سه روز شاهیت را چو شدم غلام و چاکر

به جهان نماند شاهی که چو چاکرم نیامد

خردم گفت برپر ز مسافران گردون

چه شکسته پا نشستی که مسافرم نیامد

چو پرید سوی بامت ز تنم کبوتر دل

به فغان شدم چو بلبل که کبوترم نیامد

چو پی کبوتر دل به هوا شدم چو بازان

چه همای ماند و عنقا که برابرم نیامد

برو ای تن پریشان تو وان دل پشیمان

که ز هر دو تا نرستم دل دیگرم نیامد

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۸ ، ۱۴:۲۱
ایران سرا

جز به ضد،ضد را همی نتوان شناخت

يكشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۸، ۰۱:۲۰ ب.ظ

هرمان هسه می گوید:«واقعیت شامل مجموعه حقایق وضد حقایق است.در برابر هر حقیقتی یک ضد حقیقت وجود دارد که آن نیز به نوبه خود یک حقیقت است. وقتی تنها حقیقت یا ضد حقیقت را در نظر می گیریم ،نیمی از از واقعیت در بر گرفته می شود که از کمال و واحدانیت بی بهره است.»

این گفته هرمان هسه با فلسفه " یــــیـــن  - یـــانــــــگ " (Yin- Yang) چین مطابقت دارد.مطابق این فلسفه ،هر ویژگی، اطلاعاتی در خود دارد که دیگری فاقد آن است.هر واقعیت جهان ملموس ما شامل دو قطب به ظاهر متضاد یین ویانگ است ،ولی نه یین و نه یانگ به تنهایی نمی توانند یک واقعیت را تعریف کنند؛این دو با هم به واقعیت موجودیت می بخشند. واقعیتی مانند تنفس،نه دم تنهاست ونه بازدم تنها،بلکه هم دم است وهم بازدم.


به تعبیرحضرت مولانا:

       

مـــــرغ کــو نا خــورده است آب زلال

انـــــــدر آب شــــور دارد پــــر و بــال

جز بضـــد،ضد را همی نتوان شناخت

چـــون ببینــــد زخم،بشناســـد نواخت

            

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۸ ، ۱۳:۲۰
ایران سرا

زهی عشق(2)

پنجشنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۸، ۰۱:۲۱ ب.ظ

زهی عشق زهی عشق که ما راست خدایا

چه نغزست و چه خوبست و چه زیباست خدایا


چه گرمیم چه گرمیم از این عشق چو خورشید

چه پنهان و چه پنهان و چه پیداست خدایا


زهی ماه زهی ماه زهی باده همراه

که جان را و جهان را بیاراست خدایا


زهی شور زهی شور که انگیخته عالم

زهی کار زهی بار که آن جاست خدایا


فروریخت فروریخت شهنشاه سواران

زهی گرد زهی گرد که برخاست خدایا


فتادیم فتادیم بدان سان که نخیزیم

ندانیم ندانیم چه غوغاست خدایا


ز هر کوی ز هر کوی یکی دود دگرگون

دگربار دگربار چه سوداست خدایا


نه دامیست نه زنجیر همه بسته چراییم

چه بندست چه زنجیر که برپاست خدایا


چه نقشیست چه نقشیست در این تابه دل‌ها

غریبست غریبست ز بالاست خدایا


خموشید خموشید که تا فاش نگردید

که اغیار گرفتست چپ و راست خدایا


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۸ ، ۱۳:۲۱
ایران سرا

زهی عشق(1)

پنجشنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۸، ۰۱:۱۸ ب.ظ

زهی عشق زهی عشق که ما راست خدایا
چه نغزست و چه خوبست چه زیباست خدایا

از آن آب حیاتست که ما چرخ زنانیم
نه از کف و نه از نای نه دف‌هاست خدایا

یقین گشت که آن شاه در این عرش نهانست
که اسباب شکرریز مهیاست خدایا

به هر مغز و دماغی که درافتاد خیالش
چه مغزست و چه نغزست چه بیناست خدایا

تن ار کرد فغانی ز غم سود و زیانی
ز تست آنک دمیدن نه ز سرناست خدایا

نی تن را همه سوراخ چنان کرد کف تو
که شب و روز در این ناله و غوغاست خدایا

نی بیچاره چه داند که ره پرده چه باشد
دم ناییست که بیننده و داناست خدایا

که در باغ و گلستان ز کر و فر مستان
چه نورست و چه شورست چه سوداست خدایا

ز تیه خوش موسی و ز مایده عیسی
چه لوتست و چه قوتست و چه حلواست خدایا

از این لوت و زین قوت چه مستیم و چه مبهوت
که از دخل زمین نیست ز بالاست خدایا

ز عکس رخ آن یار در این گلشن و گلزار
به هر سو مه و خورشید و ثریاست خدایا

چو سیلیم و چو جوییم همه سوی تو پوییم
که منزلگه هر سیل به دریاست خدایا

بسی خوردم سوگند که خاموش کنم لیک
مگر هر در دریای تو گویاست خدایا

خمش ای دل که تو مستی مبادا به جهانی
نگهش دار ز آفت که برجاست خدایا

ز شمس الحق تبریز دل و جان و دو دیده
سراسیمه و آشفته سوداست خدایا


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۸ ، ۱۳:۱۸
ایران سرا

صورت کلمه یا محتوای آن؟!

يكشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۷، ۰۱:۲۴ ب.ظ


ما زبان را ننگریم و قال را         ما روان را بنگــریـم و حال را


                      ناظـر قلبیـم اگـر خاشع بود          گرچه گفت لفظ ناخاضـــع رود

شما درمناسبات و روابط اجتماعی بیشتر سمت و سوی کدام بخش ازگفتار را می گیرید؟ صورت و ظاهر کلام را یا محتوا و باطن آن را؟ آیا با حضرت مولانا علیه الرحمه موافق هستید یا نظر دیگری دارید؟
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۷ ، ۱۳:۲۴
ایران سرا