خاموشی 10 ساله خواننده سرزمین خورشید
محمدنوری یک دی سال ۱۳۰۸ در رشت زاده شد. در نوجوانی با خواندن اشعار نوینی که روی نغمههای روز مغربزمین و برخی قطعات کلاسیکِ آوازی سروده شده بود، کار خوانندگی را آغاز کرد. او طی سالهای بعد، با تکیه بر تحصیلات هنرستانی و دانشگاهی خود، توانست هویت مستقلی به این اندیشه و گرایش ببخشد. وی در کنار تحصیل در رشته ادبیات زبان انگلیسی و رشته نمایش، آواز ایرانی را نزد اسماعیل مهرتاش آموخت. بعد از آن نزد استادان هنرستان عالی موسیقی سیروس شهردار و فریدون فرزانه و مصطفی کمال پورتراب رفت و از آنها تئوری موسیقی، سلفژ و نوازندگی پیانو را فراگرفت. آواز کلاسیک را نزد اِوِلین باغچهبان و فاخره صبا آموخته و شیوه آوازی خود را با تاثیر از استادانی چون حسین اصلانی و ناصر حسینی پیدا کرد و رفتهرفته به شیوه منحصربهفرد خود دست یافت.
فریبرز لاچینی، آهنگساز مطرح که در چند اثر با زندهیاد نوری همکاری داشت رمز موفقیت این استاد فقید را در سختکوشی، سختگیری، سواد موسیقایی،نظم و انضباط و دقت در کار میداند و درباره وی گفته است:
«در ضبط آثارش بارها پیش میآمد که پس از اتمام مراحل فنی دوباره میآمد و میگفت آن طور که میخواسته از کار در نیامده و ترانه را تکرار میکرد. بسیار سختکوش بود. برای مثال در آلبوم در شب سرد زمستانی که ملودی بسیار مشکلی روی اشعار نیما یوشیج داشت، هر روز ساعتها کار میکرد و خسته نمیشد. فقط دو ماه اول سر این وقت گذاشت تا به جایی برسد که به گفته خودش احساس شعر را بتواند بهخوبی بیان کند. محمد نوری با صدای خود به اشعار نیما طنین دیگری بخشید و گویی آنها را از وادی خاموش واژهها به قلمرو باشکوه و پرفراز و نشیب اصوات رهنمون شد. این همکاری موفق در آلبوم مشترک آوای سرزمین خورشید ادامه یافت. به خاطر دارم که نوری دقت و حساسیت خاصی در کار خود داشت و گاهی ماهها کار میکرد تا لهجه ترانه را به بهترین وجه ارائه کند.
نوری موسیقی ردیف دستگاهی را میشناخت، روی موسیقی نواحی و فولکلوریک ایران کار کرده بود و با ادبیات کلاسیک و معاصر ایران بهویژه شعر آشنایی عمیق و گستردهای داشت که همه اینها دست به دست هم داده و از او چهرهای خاص ساخته بود.
جدای از همه اینها، نوری همیشه تشنه دانستن بود و پیش استادان گوناگون عرصه موسیقی و ادبیات تحصیل کرده و چیزهای بسیاری یاد گرفته بود. از سوی دیگر مطالعات بسیاری در زمینههای مختلف هنری و فرهنگی داشت که به کارش عمق میداد. با اینکه پول خوبی برای خوانندگی در مراکز غیر هنری به او پیشنهاد میدادند، اما هرگز پا به این جور جاها نگذاشت. در عوض بارها برای امور خیریه روی صحنه رفت و بیهیچ چشمداشتی خواند. کسب پول هیچجایی در هنرش نداشت. خودش میگفت که موسیقی کسب و کارش نیست و قرار نیست از آن پول در بیاورد. نوری راه خودش را در موسیقی رفت و این هم در سبک خواندن و هم شکل زندگی هنریاش دیده میشد.»
محمد نوری پس از سالها مبارزه با بیماری سرطان و وخامت وضعیت جسمانی، شامگاه ۹ مرداد ۱۳۸۹ در بیمارستان جم در تهران درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
خدا رحمتش کنه