روز کتاب،کتاب خوانی وکتابدار+روز بزرگداشت علامه طباطبایی(ره)
سلام.امروز مصادف با روز کتاب،کتاب خوانی و کتابدار ونیز روز یزرگداشت حضرت آیه اله علامه سید محمد حسین طباطبایی(ره) است. لذا این پست را به دو محور فوق اختصاص میدهم.
الف) ارزش کتاب:
ویکتور هوگو،نوسینده کتاب بینوایان در خصوص ارزش کتاب می گوید:خوشبخت، کسی است که به یکی از این دو چیز دست رسی دارد، یا کتاب های خوب یا
دوستانی که اهل کتاب باشند.
موریس مترلینگ راجع به روحیه کتابخوانی می نویسد:آدم تنها در بهشت هم باشد، به او خوش نمی گذرد، ولی کسی که به کتاب یا تحقیق علاقه مند است، هنگامی که به مطالعه یا تفکر مشغول است، جهنم، به تنهایی برای او بهترین بهشت هاست.
منتسکیو می گوید:من هیچ غمی نداشتم که خواندن یک صفحه کتاب از بین نبرده باشد. کتاب، عمر دوباره است. در دنیا لذتی که با لذت مطالعه برابری کند، نیست.
ب) علامه طباطبایی(ره):
وی از دودمان سادات طباطبایی آذربایجان است که نسبش هم به حسن مثنی پسر امام حسن مجتبی میرسد. او در سال ۱۲۸۱ در تبریز متولد شد. در پنج سالگی مادر و در نه سالگی پدر خود را از دست داد. وصی پدر او و تنها برادرش محمدحسن الهی طباطبایی را برای تحصیل به مکتب فرستاد.ایشان در خصوص دوره تحصیل و میل به کتابخوانی و تحقیق چنین می گوید: «در اوایل تحصیل که به صرف و نحو اشتغال داشتم، علاقهٔ زیادی به ادامه تحصیل نداشتم و از این رو هر چه میخواندم، نمیفهمیدم و چهار سال به همین نحو گذراندم. پس از آن یک باره عنایت خدایی دامن گیرم شده عوضم کرد و در خود یک نوع شیفتگی و بیتابی نسبت به تحصیل کمال، حس نمودم. بهطوریکه از همان روز تا پایان ایام تحصیل که تقریباً هفده سال طول کشید، هرگز نسبت به تعلیم و تفکر درک خستگی و دلسردی نکردم و زشت و زیبای جهان را فراموش نموده و تلخ و شیرین حوادث، برابر میپنداشتم .بساط معاشرت غیر اهل علم را به کلی برچیدم. در خورد و خواب و لوازم دیگر زندگی، به حداقل ضروری قناعت نموده باقی را به مطالعه میپرداختم. بسیار میشد به ویژه در بهار و تابستان که شب را تا طلوع آفتاب با مطالعه میگذراندم و همیشه درس فردا را شب پیش مطالعه میکردم و اگر اشکالی پیش میآمد با هر خودکشی بود حل مینمودم و وقتی که به درس حضور مییافتم از آنچه استاد میگفت قبلاً روشن بودم و هرگز اشکال و اشتباه درس را پیش استاد نبردم»