کارنامه نفیسی!!
نفیسی بعد از بازگشت به تهران به تدریس زبان فرانسه پرداخت و در وزارت فواید عامه مشغول به کار شد. نفیسی در واقع بزرگشده دوران مشروطیت است. شرایط اجتماعی آن دوره باعث میشود که همه تفکراتی را که در آن روزگار وجود داشته ببیند و با آنها آشنا شود. بین این تفکرات، نفیسی اندیشه ایراندوستانه و میهنپرستانه را انتخاب کرد و تمام تلاشش را برای شناخت ایران به کار برد و سعی کرد ایران را از آن فرهنگ خاموش زمان قاجار به یک ایران مدرن وصل کند.
نفیسی در سال ۱۳۰۸ به خدمت وزارت فرهنگ درآمد. در سالهای بعد به تدریس در دانشکده حقوق پرداخت و به عضویت فرهنگستان اول درآمد. آثار نفیسی بسیار زیادند و رضازاده شفق در مورد نفیسی گفته است که «من در تمام مدت شناسایی او، حیران کار و کوشش او بودم.» تعداد کتابهایی که نفیسی نوشته، حیرتانگیز است. بسیاری از منتقدانش میگفتند آثاری که با نام او منتشر میشوند، به او تعلق ندارند و نمیتوان باور کرد که همه آنها را او نوشته باشد. میگویند نفیسی در عرض ۵ دقیقه یک مقاله ادبی و تاریخی مینوشته است. رضازاده شفق همچنین درباره نفیسی گفته است که باید او را با افرادی چون یاقوت حموی، بوعلی سینا، غزالی یا مولف ناسخالتواریخ مقایسه کرد.
سعید نفیسی بسیار زیاد نوشته است. مجموعه مقالاتش را بنیاد موقوفات افشار چاپ کرده است که فعلا ۳ جلد ۵۰۰ صفحهای از این مجموعه مقالات منتشر شده است. از او «احوال و اشعار رودکی» در ۳ جلد، «تاریخ نظم و نثر ایران» در ۲ جلد، «جستوجو در احوال و اشعار عطار»، «شاهکارهای نظم فارسی»، «بابک خرمدین» که نشر اساطیر دوباره آن را چاپ کرده است، «خاندان طاهری»، «تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوره قاجاریه» در ۲ جلد، «تاریخ اجتماعی ایران از انقراض ساسانیان تا انقراض امویان»، «مسیحیت در ایران»، «سرچشمه تصوف» و.... عنوان برخی از آثار او است.
نفیسی تعداد زیادی از آثار ادبی کهن را هم تصحیح کرده است. «گمشده» ابوالفضل بیهقی، «سیرالعباد الیالمعاد»، «تاریخ مسعودی» در ۳ جلد، «دستور الوزرای خواندمیر»، «دیوان قصاید و غزلیات عطار نیشابوری» و.... نمونهای از کتابهایی هستند که او تصحیح کرده است. متاسفانه بسیاری از این کتابها نایاب هستند و پیدا نمیشوند. «دیوان ارزقی» و «دیوان قاسم انوار» هم از دیگر آثاری هستند که او تصحیح کرده است و هر کدام از این دیوانها بین ۵۰۰ تا ۶۰۰ صفحه حجم دارند.
وی تعدادی داستان هم نوشته است که بیشتر در زمینه ناسیونالیسم ایرانی و همچنین تاریخی هستند، از جمله «فرنگیس» که یک نوع تاریخ زن در ایران است یا «ماه نخشب» که درباره تاریخ علم در ایران است. «آتشهای نهفته»، «نیمه راه بهشت»، «ستارگان سیاه» و «آخرین یادگار نادر» که یک نمایشنامه است، از دیگر آثار او در زمینه ادبیات داستانی هستند. فرهنگ فارسی فرانسوی، «نایب چاپارخانه»، «آرزوهای بر باد رفته» و... هم از آثار ترجمه او هستند.
در مورد نفیسی چند کتاب منتشر شده است. یکی از این کتابها، زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی سعید نفیسی است که انجمن آثار و مفاخر آن را چاپ کرده است. وقتی پسر نفیسی در برنامه گرامیداشت او در انجمن آثار و مفاخر سخنرانی میکرد، به قدری شبیه پدرش بود که انسان فکر میکرد خود نفیسی آنجا ایستاده ولی ریش و موهایش سیاه شده است. کتاب زندگینامه و خدمات علمی نفیسی کتاب ارزانی است و میتوان به آسانی تهیه کرد. کتاب دیگر مفصل است و خاطرات خودنوشت نفیسی است که نشر مرکز آن را چاپ کرده است. این کتاب «نگاهی به خاطرات سعید نفیسی» به کوشش علیرضا احتشام است که ۸۰۰ صفحه دارد و بسیار مفصل است. این کتاب در واقع یک دوره کامل تاریخ اجتماعی دوره معاصر است، چون از کودکیاش را به قلم خودش نوشته و نقد و نظر افرادی هم که این خاطرات و نوشتهها را بررسی کردهاند، در کتاب موجود است. دلیل نوشتن این خاطرات هم درخواست بزرگان آن روزگار از نفیسی برای نوشتن خاطراتش است.
نهضتهای ادبی که از زمان رضاخان تا پهلوی دوم شکل گرفتند، بیشتر بهصورت گروهی بودند، مثلا بزرگ علوی و صادق هدایت عضو یک گروه بودند. نفیسی و دوستانش هم گروه «ایران جوان» را تشکیل داده بودند. این افراد یک گروه تحصیلکرده بودند که همه از اروپا آمده بودند و قصد داشتند در فرهنگ ایران تحول ایجاد کنند. نفیسی در کتاب خاطراتش این سوال را مطرح میکند که چرا جوانان ایرانی مانند افراد گروه ایرانجوان فکر نمیکنند. او میگوید دیدید که رنجهای روزهای نخستین را ما بردیم و تعجب من این است که چرا ایران جوانی که تاسیس کردیم باید متعلق به تاریخ باشد؟ نفیسی در تمام کتابها و داستانهایش و مطالبی که نوشته، دغدغهاش این است که چرا ایران اینگونه است؟ در حالی که تحصیلکردهها و علاقهمندان زیادی دارد. خاطرات سعید نفیسی مفصل و خواندنی است.
نفیسی میگفت در زمان نا امیدی که منظورش دوران مشروطه است، تنها راه دلداری دادن مردم، سرودن و خواندن حماسههای ایرانی بود. تجدد در ادبیات در آن روزگار منحصر به سرودن اشعار وطنی و سیاسی بود. نفیسی در کمیتهای که در دانشگاه تشکیل میدهد، به دنبال این بوده که چه کار کنیم تا ایران پیشرفت کند. این گروه که در دانشگاه بودند متشکل از ادیبالممالک، ملکالشعرای بهار، میرزاده عشقی، نفیسی و... بودهاند. نفیسی بعد از جنگ جهانی اول با مجله بهار همکاری کرد. با همکاری این افراد روزنامهای به نام زبان آزاد هم راهاندازی کردند که بعد از چند وقت تعطیل شد.
یکی از دغدغههای زمان نفیسی، تغییر خط بود. در آن زمان این موضوع مطرح بود که در ایران هم مانند ترکیه خط فارسی را تغییر بدهیم و آن را لاتین کنیم تا پیشرفت کنیم. شاید آن زمان و اوایل دوره رضاخان میشد چنین کاری کرد ولی امروز نمیشود چنین کاری انجام داد و آن فرهنگ تغییر نکرد.
*بوذرجمهر پرخیده در بررسی کارنامه سعید نفیسی*