استحاله ی ذهنی

ذهن ایرانی، همچون اقلیم کشورش ملون ومتنوع است .انگار،ذهن ایرانی در بستر زمان، از حالتی به حالتی دیگر دایم در تغییر و تحول است.

استحاله ی ذهنی

ذهن ایرانی، همچون اقلیم کشورش ملون ومتنوع است .انگار،ذهن ایرانی در بستر زمان، از حالتی به حالتی دیگر دایم در تغییر و تحول است.

ایران سرای من است

بلای عشق

دوشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۸، ۱۰:۱۷ ق.ظ

پدر قیس(قیس=مجنون) بعد از این که از پدر لیلی در حین مراسم رسمی خواستگاری جواب منفی شنید؛ برای رهایی فرزندش از" بلای عشق " او را به حج برده تا در کنارخانه خدا ازخدای کعبه بخواهد که پسرش را از این وضعیت نا بسامان و آشفته نجات دهد.

اما مجنون دست در حلقه کعبه زده و خطاب به " خداوندگار عشق" می گوید:


در حلقه عشق جان فروشم* بی حلقه او مباد گوشم

گویند زعشق کن جدایی*کاینست طریق آشنایی

من قوت ز عشق می پذیرم* گر میرد عشق من بمیرم

پرورده عشق شد سرشتم* بی عشق مباد سرنوشتم

یا رب به خدایی خداییت * وانگه به جمال پادشاییت 

کز عشق به غایتی رسانم * کو ماند اگر چه من نمانم

کزچشمه عشق ده مرا نور * وین سرمه مکن ز چشم من دور

گرچه ز شراب عشق مستم * عاشق تر ازین کنم که هستم


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۸ ، ۱۰:۱۷
ایران سرا

اینگونه باش

شنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۸، ۱۰:۲۷ ق.ظ

بخشش را «بخش کن» ... محبت را «پخش کن»

غضب «پریشانی» است ... نهایتش «پشیمانی» است

«به طرف» گوش بده ... «بی طرف» نظر بده

شکیبایی ... بر هر «دعوایی» ، «دواست»

هر چه «بضاعتمان» کمتر است «قضاوتمان» بیشتر است

وقتی «عصبانی» هستم ... «لب به لبخند» نمی زنم!

با «خویشتنداری» ... «خویشاوند داری»

«بخشش» ... پاک کن «رنجش»

به «خشم» ... «چشم» نگو

در اینکه با هم «تفاوت داریم»، با هم «تفاهم داریم» ؟!

موقع عصبانیت «داد نزن» خود را  «باد بزن» !

سوء تفاهم ، «تیر خطایی» است که از «گمان» رها می شود!

انسان «خوشرو» ... گل «خوشبو» ست

«آتشنشان» باش ... «آتشفشان» نباش

از دورویی «دوری» کنیم ... جای «دوری» نمی رود!

وقتی «دور هم» جمع نشدیم ... «دور از هم» منها شدیم!

از «تنفر» ... «متنفرم»

«می توانست» اینطور نباشد ... «می توانم»  اینطور نباشم.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۸ ، ۱۰:۲۷
ایران سرا

اما من که می دانم او کیست؟

شنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۸، ۰۹:۰۴ ق.ظ

پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید.

عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند.

پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: «باید ازت عکسبرداری بشه تا جائی از بدنت آسیب و شکستگی ندیده باشه».

پیرمرد غمگین شد، گفت عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست.

پرستاران از او دلیل عجله اش را پرسیدند.

گفت:زنم در خانه سالمندان است. هر صبح آنجا می روم و صبحانه را با او می خورم. نمی خواهم دیر شود!

پرستاری به او گفت: خودمان به او خبر می دهیم.

پیرمرد با اندوه گفت: خیلی متأسفم. او آلزایمر دارد. چیزی را متوجه نخواهد شد! حتی مرا هم نمی شناسد!

پرستار با حیرت گفت: وقتی که نمی داند شما چه کسی هستید، چرا هر روزصبح برای صرف صبحانه پیش او می روید؟

پیرمرد با صدایی گرفته ، به آرامی گفت:

اما من که می دانم او کیست؟


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۸ ، ۰۹:۰۴
ایران سرا

پذیرایی نیکو از تو می خواهم

دوشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۸، ۰۲:۰۸ ب.ظ

به مناسبت فرا رسیدن عید فطر فرازهای آخر دعای 46 صحیفه سجادیه را با هم نجوا می کنیم:


فَهَا  أَنَا ذَا أَؤُمُّکَ بِالْوِفَادَهِ ،

وَ أَسْأَلُکَ حُسْنَ الرِّفَادَهِ ،

فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ،

وَ اسْمَعْ نَجْوَایَ ،

وَ اسْتَجِبْ دُعَائِی ،
وَ  لَا  تَخْتِمْ یَوْمِی بِخَیْبَتِی ،

وَ لَا تَجْبَهْنِی بِالرَّدِّ فِی مَسْأَلَتِی ،

وَ أَکْرِمْ مِنْ عِنْدِکَ  مُنْصَرَفِی ،

وَ تُرِیدُ مُنْقَلَبِی ،
إِنَّکَ غَیْرُ ضَائِقٍ  بِمَا تُرِیدُ ،

وَ  لَا عَاجِزٍ عَمَّا تُسْأَلُ ،

وَ أَنْتَ عَلَى کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ ،


وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ


پس اینک منم که آهنگ آمدن به درگاه تو را نمودم

و پذیرایى نیکو از تو مى‏خواهم.

پس بر محمّد و خاندانش درود فرست

و نجوایم را بشنو
و دعایم را مستجاب کن

و روزم را به ناامیدى به پایان نرسان

و در خواهشم، دست رد بر پیشانى‏ام نزن

و رفتنم را از نزدت و بازگشتم را به سویت، گرامى دار.

به درستى که تو آنچه بخواهى، برایت سخت و دشوار نیست

و از آنچه از تو درخواست شود،ناتوان نیستى

و تو بر هر چیزى توانایى

و هیچ حرکت و نیرویى نیست، مگر به یارى خداوند بلندمرتبه بزرگ.




۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۸ ، ۱۴:۰۸
ایران سرا

سر در آغوش خدا

دوشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۱۸ ب.ظ

پرنده بر شانه ی انسان نشست .

انسان با تعجب رو به پرنده کرد و گفت :اما من درخت نیستم. تو نمی توانی بر روی شانه ی من آشیانه بسازی .

پرنده گفت : من فرق آدم ها و درخت ها را خوب می دانم . اما گاهی پرنده ها و انسان ها را اشتباه می گیرم !!!

انسان خندید و به نظرش این بزرگ ترین اشتباه ممکن بود   .

پرنده گفت : راستی چرا پر زدن را کنار گذاشتی ؟

انسان منظور پرنده را نفهمید و بازهم خندید.

پرنده گفت : نمی دانی توی آسمان چقدر جای تو خالی است !!؟

 انسان دیگر نخند ید انگار ته خاطراتش چیزی را به یاد آورد، چیزی که نمی دانست چیست .شاید یک  آبی دور؛ اوج دوست داشتن .

پرنده گفت : غیر از تو پرنده های دیگری را هم می شناسم که بال زدن از یادشان رفته است . درست است که پرواز برای یک پرنده ضرورت است ، اما اگر تمرین نکند فراموشش می شود !!

پرنده این را گفت و پر زد . انسان ردِّ پرنده را دنبال کرد تا اینکه چشمش به یک آبی بزرگ افتاد و به  یاد آورد روزی نام این آبی بزرگ بالای سرش ،آسمان بود و چیزی شبیه دلتنگی توی دلش موج زد .

آن وقت خدا بر شانه های کوچک انسان دست گذاشت و گفت : یادت می آید تو را با دو بال و دو پا آفریده بودم ؟زمین وآسمان،هردوبرای توبود ولی تو هرگزآسمان را ندیدی یا نخواستی که ببینی ؟!!

راستی عزیزم ، بال هایت را کجا گذاشتی ؟

انسان دست بر شانه هایش گذاشت و جای خالی چیزی را احساس کرد ؛ آن گاه بنده وار سر در آغوش خدا گذاشت و زارزار گریست ...



۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۸ ، ۱۲:۱۸
ایران سرا

شبی با خدا

سه شنبه, ۷ خرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۳۷ ق.ظ

به احتمال زیاد امشب "شب قدر" است. شب گفتگوی مستقیم و بی واسطه با خدای خالق است.شبِ قدرشناسی،رازونیازکردن و خواستن است.خدا را قدر نهیم به خاطرنعمت وجود و نعمت شب قدر که فرصت گفتگو کردن با خودش را به بندگان عطا فرمود.

پس فرصت را مغتنم بشماریم و ازخدای منان بخواهیم که:

-عناصر شناختی مان (چشم،گوش،فواد وغیره) را سالم و سالمتر سازد تا توان درست خودشناسی، خداشناسی، هستی شناسی،دین شناسی، راه شناسی ، زیباشناسی و غیره را داشته باشیم.

- عقل مان را کامل،فعال و خلاق سازد تا درست ترین تصمیمات را در لحظات بگیریم.

- ایمان مان را به خودش افزایش دهد و نهال یقین را در قلب مان به درختی تناور تبدیل کند؛ تا عمل مان صالح و خالص گردد.

- نه تنها لایه های جسمانی،روانی و روحانی مان را سالم نگه دارد،بل که لایه های سه گانه همه بیماران ودردمندان جسمی، روانی و روحانی را بهبود ببخشد ودرمان نماید.

- به مسئولان ، تصمیم سازان و تصمیم گیران مملکت مان؛ نیک اندیشی ودرستکاری ؛روحیه خدمت به مردم و عرق میهن دوستی را عطا نماید تا مسایل ،مشکلات و چالش های فرهنگی، اجتماعی،سیاسی،اقتصادی و زیست محیطی موجود کشورمان هر چه زودتربرطرف گردد و سامان یابد؛ در غیر این صورت، مدیرانی نیک اندیش ترو درستکارترومردم گرا ترووطن دوست تر، روزی این کشور و این مردم گرداند.

-بندگانش را از خواب غفلت بیدار نماید و از بی تفاوتی سیاسی برهاند وروحیه مطالبه گری را در آنان تقویت گرداند؛ به خصوص در نزد مردم ایران.

-بنیاد خانواده را مستحکمتر و گرمتر نماید و زوج ها را نسبت به هم صمیمی تر و جذاب تر گرداند تا هیچوقت از هم سیر نشوند.

- والدین را در تربیت درست فرزندان شان توفیق دهد.

-اسباب ادامه تحصیل همه مستعدان را فراهم آورد.

-نظام آموزشی را در همه مقاطع درمسیری هدایت نماید که فارغ التحصیلان آن افرادی موثر،مفید و کارآمدی برای خود، خانواده و جامعه باشند.

-اسباب بچه دارشدن سهل و سریع تمامی زوج هایی را که چندین و چند سال در حسرت داشتن بچه می سوزند، فراهم آورد.البته بچه هایی سالم، صالح و ماندگار.

-اسباب ازدواج آسان و مناسب و موفق وپایدار تمامی مجردها ( ازدواج نکرده ها،مطلقه ها و همسر فوت کرده ها) را فراهم آورد.

-اسباب اشتغال مناسب،درآمدزا و پایدارهمه بیکاران و بیکارشدگان را فراهم آورد.

-معیشت نیکو و زندگی عزتمندانه وسعادتمندانه را روزی همه خانواده ها و بندگانش بنماید.

- اسباب درمان سهل، سریع و ارزان همه بیماران، مجروحان، معلولان وجان آفرینان جنگ و بیماری های صعب العلاج ولاعلاج را مهیا سازد.

- دل همه اندوهگینان و غمگینان را به شادی و نشاط منور و مزین بنماید.

-گره ازگرفتاری همه گرفتاران ( زندانیان، بدهکاران، مصیبت دیدگان وغیره) بگشاید تا زندگی توام با آرامش را دوباره تجربه کنند.

- همه مردم را ( زن و شوهر؛ والدین و فرزندان؛ برادران و خواهران؛اقوام؛ معلمان و دانش آموزان؛ اساتید و دانشجویان؛ روسا و مرئوسان؛ کارفرمایان و کارگران؛ مدیران و کارمندان؛ همکاران؛ فروشندگان و خریداران؛  سازمان ها وارباب رجوعان ؛ شاکیان ومتشاکیان؛ کارگزاران و مردم وغیره) نسبت به هم مهربان تر، منصف تروقدرشناس تر بگرداند.

- بلایا را از بندگانش دفع نماید و طعم شیرین هدایایش را به آنها بچشاند و عاقبت همه را ختم بخیرکند.

- همه رفتگان را ببخشاید و بیامرزد و روح شان را شاد و مسرور نماید.

-  درظهورحجت حق،نور چشم انبیاء و اولیاء،تعجیل فرماید...


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۸ ، ۱۱:۳۷
ایران سرا

که ایم و کجاییم؟

يكشنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۴۹ ب.ظ


که ایم و کجاییم؟

چه می گوییم و در چه کاریم؟

پاسخی کو؟

به انتظار پاسخی عصب می کشیم

وبه لطمه ی پژواکی

کوه وار

در هم می شکنیم.


«شاملو»


۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۸ ، ۱۲:۴۹
ایران سرا

هَاتَ الصَّبوح هـُبَّوا یا ایها السکارا

يكشنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۸، ۰۸:۱۰ ق.ظ

دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را

دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا


کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز

باشد که بازبینیم دیدار آشنا را


ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون

نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا


در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل

هَاتَ الصََّبوح هُبََّوا یا ایها السکارا


ای صاحب کرامت شکرانه سلامت

روزی تفقدی کن درویش بی‌نوا را


آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است

با دوستان مروت با دشمنان مدارا


در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند

گر تو نمی‌پسندی تغییر کن قضا را


آن تلخ وش که صوفی اُم الخبائثش خواند

اَشهَی لنا و اَحلَی من قُبله العَذارا


هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی

کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را


سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد

دلبر که در کف او موم است سنگ خارا


آیینه سکندر جام می است بنگر

تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا


خوبان پارسی گو بخشندگان عمرند

ساقی بده بشارت رندان پارسا را


حافظ به خود نپوشید این خرقه می آلود

ای شیخ پاکدامن معذور دار ما را




۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۸ ، ۰۸:۱۰
ایران سرا

اَحیا یا اِحیا؟

شنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۰۱ ب.ظ

دو واژهٔ «اَحیا» و «اِحیا» از زبان عربیِ وارد زبانِ فارسی شده‌اند. هردو در اصل با همزه به‌کار می‌رفته‌اند، اما به‌مرور همزه‌شان افتاده‌است؛ یعنی «اَحیاء» و «اِحیاء»؛ براساس قوانین طبیعیِ تحول زبان، به‌صورت «اَحیا» و «اِحیا» نوشته و تلفظ می‌شوند.

- این دو واژه ریشهٔ مشترک دارند، اما معنی آنها با هم فرق دارد. هردو با «حَیّ» (به‌معنی زنده) که در فارسی کاربرد داشته و دارد هم‌ریشه‌اند. برای مثال، امروزه «حَیّ‌وحاضر» هنوز در فارسی رایج است و مفهوم آن برای همهٔ ما آشناست.

& و اما معنی «اَحیا» و «اِحیا»:

الف- اَحیا: جمع «حَیّ» است و معنی آن زندگان است.
ب- اِحیا: به‌معنی زنده‌داشتن، زنده نگه‌داشتن، زنده‌کردن و همچنین شب‌زنده‌داری و بیدار ماندن در شب است.

نتیجه) بنابراین، «شبِ اِحیا» یا «شب‌های اِحیا» درست است نه «شبِ اَحیا» و «شب‌های اَحیا»


برگرفته از:https://abhar.kowsarblog.ir


۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۸ ، ۱۲:۰۱
ایران سرا

زهی عشق(2)

پنجشنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۸، ۰۱:۲۱ ب.ظ

زهی عشق زهی عشق که ما راست خدایا

چه نغزست و چه خوبست و چه زیباست خدایا


چه گرمیم چه گرمیم از این عشق چو خورشید

چه پنهان و چه پنهان و چه پیداست خدایا


زهی ماه زهی ماه زهی باده همراه

که جان را و جهان را بیاراست خدایا


زهی شور زهی شور که انگیخته عالم

زهی کار زهی بار که آن جاست خدایا


فروریخت فروریخت شهنشاه سواران

زهی گرد زهی گرد که برخاست خدایا


فتادیم فتادیم بدان سان که نخیزیم

ندانیم ندانیم چه غوغاست خدایا


ز هر کوی ز هر کوی یکی دود دگرگون

دگربار دگربار چه سوداست خدایا


نه دامیست نه زنجیر همه بسته چراییم

چه بندست چه زنجیر که برپاست خدایا


چه نقشیست چه نقشیست در این تابه دل‌ها

غریبست غریبست ز بالاست خدایا


خموشید خموشید که تا فاش نگردید

که اغیار گرفتست چپ و راست خدایا


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۸ ، ۱۳:۲۱
ایران سرا