استحاله ی ذهنی

ذهن ایرانی، همچون اقلیم کشورش ملون ومتنوع است .انگار،ذهن ایرانی در بستر زمان، از حالتی به حالتی دیگر دایم در تغییر و تحول است.

استحاله ی ذهنی

ذهن ایرانی، همچون اقلیم کشورش ملون ومتنوع است .انگار،ذهن ایرانی در بستر زمان، از حالتی به حالتی دیگر دایم در تغییر و تحول است.

ایران سرای من است

بدون مخابرات ،آینده دیجیتالی وجود نخواهد داشت!

چهارشنبه, ۱۰ اسفند ۱۴۰۱، ۱۰:۴۶ ق.ظ
سیتنا: رئیس اپراتور اسپانیایی «تله‌فونیکا» با تاکید بر اینکه صنعت مخابرات در خط مقدم سونامی نوآوری قرار خواهد داشت، گفت: بدون این صنعت آینده دیجیتالی وجود ندارد؛ بنابراین در تلاشیم تا از بروز رکود بزرگ در بخش فناوری جلوگیری کنیم.
 
 
سونامی نوآوری در پیش است

 

شرکت‌های بزرگ فعال در عرصه صنعت مخابرات، مهم‌ترین گردهمایی سالانه خود را روز دوشنبه در بارسلونا آغاز کردند. آنها وعده دادند که «سونامی نوآوری» در راه خواهد بود و تلاش می‌کنند از رکود بزرگ در بخش فناوری جلوگیری کنند. انتظار می‌رود حدود ۸۰ هزار نماینده در گردهمایی چهار روزه «کنگره جهانی موبایل» حضور داشته باشند.

غول‌های تولیدکننده تلفن‌های همراه مانند هوآوی، نوکیا و سامسونگ قرار است آخرین نوآوری‌های خود را به نمایش بگذارند. در کنار سازندگان گوشی‌های هوشمند مانند «اوپو» و «شیائومی»، اپراتور‌های شبکه مانند «اورنج»، «ورایزن» و «چاینا موبایل» هم در این رویداد حضور دارند.

 

«خوزه ماریا آلوارز-پالته»، رئیس اپراتور اسپانیایی «تله‌فونیکا» و رئیس فعلی سازمان صنعتی «جی‌اس‌ام‌ای» که این رویداد در اسپانیا را سازمان‌دهی می‌کند، گفت: «ما در آستانه تغییر عصر جدیدی هستیم که همزمان توسط مخابرات، محاسبات، هوش مصنوعی و وب۳ هدایت می‌شود.»

او وعده داده است که صنعت مخابرات در خط مقدم «سونامی نوآوری» خواهد بود و تاکید کرده که «بدون مخابرات، آینده دیجیتالی وجود ندارد».

اما در حالی که اقتصاد جهان در پی همه‌گیری کرونا و جنگ اوکراین با رکود و بحران روبه‌رو است و شرکت‌های فناوری هزاران نفر از کارمندان خود را تعدیل کرده‌اند، بسیاری از این شرکت‌ها به دنبال یافتن راهی برای بازگشت به مسیر کسب سود هستند. مدتی است که آسیب‌ها از بخش فناوری به بخش مخابرات هم رسیده است. برای نمونه شرکت سازنده تجهیزات اریکسون هفته گذشته ۸ هزار و ۵۰۰ نفر از کارمندانش را اخراج کرد. همچنین طبق گزارش شرکت مشاوره «آی‌دی‌سی» فروش کلی گوشی‌های هوشمند در سال گذشته نسبت به سال ۲۰۲۱،  معادل ۳/ ۱۱ درصد کاهش داشته است. شرکت تحقیقاتی گارتنر تخمین می‌زند که فروش گوشی‌های هوشمند، تبلت و کامپیوتر در سال جاری دوباره چهار درصد کاهش پیدا کند.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۰۱ ، ۱۰:۴۶
ایران سرا

جدال بر سر انسان ناآزاد

شنبه, ۲۲ بهمن ۱۴۰۱، ۰۲:۵۰ ب.ظ

بازخوانی روایت ارنست کاسیرر از فلسفه ماتریالیسم

جدال بر سر انسان ناآزاد

لامتری: فیلسوفان من حواس پنجگانه هستند

 
دنیای‌اقتصاد- البرز نظامی : تاکنون چهار شماره درخصوص بازخوانی روایت ارنست کاسیرر از عصر روشنگری بر مبنای کتاب فلسفه روشنگری او به ترجمه یدالله موقن نگاشته‌ایم. در این چهار شماره مناقشات نظام‌های فلسفی را حول مساله هستی‌شناسی قلمرو طبیعت یا همان عالم اشیا و روش‌شناسی قیاسی یا تحلیلی با ابزار هندسه و ریاضیات پیدا کردیم. لکن، در شماره پنجم از این بازخوانی به این واقعیت می‌پردازیم که فلسفه علم طبیعی و مناقشه‌های نظام‌های اندیشه محدود به صرف این نوع از هستی‌شناسی و روش‌شناسی نبوده‌ است. جدال برای فهم و بیان چیستی قلمرو طبیعت و روش مواجهه با آن توسط جریان‌های فکری دیگری نیز صورت گرفته ‌که لازم است به آنها نیز پرداخته شود. روایت کاسیرر از روشنگری در این بخش به یکی از این جریان‌های فکری می‌پردازد. جریان فکری که ماتریالیسم را بنیان‌گذاری می‌کند و به جای ریاضیات از زیست‌شناسی و فیزیولوژی بهره می‌برد.
جدال بر سر انسان ناآزاد

ماهیت و گرایش نظام فکری که در این شماره به آن خواهیم ‌پرداخت با آنچه تاکنون روایت شده‌است، تفاوت جدی دارد. در این نظام فکری خبری از ریاضیات و فیزیک نیست. انسان سرآغاز مطالعه است و روش اندیشیدن استنتاج از جزء به کل است. این نظام فکری هرچند در عصر روشنگری در برابر نقدهای مخالفان خود وامی‌ایستد، بعد از روشنگری و بازمفصل‌بندی کردن خویش بدل به یکی از پرمناقشه‌ترین نظام‌های فکری می‌شود. لکن، آنچه این نظام فکری در عصر روشنگری به میراث می‌گذارد، جدل بر سر آزادی و ناآزادی انسان است. جدالی که در عصر روشنگری به نفع آزادی‌خواهان تمام می‌شود.

گذار از فیزیک

همان‌گونه که شرح دادیم، علم فیزیک در نهایت به پدیدارگرایی صرف رضایت داد و حتی در ادامه به نتایج شکاکانه‌ای درخصوص همین سطح از علم نیز رسید. به عبارتی علم فیزیک به این نتیجه رسیده بود که تنها کاری که می‌تواند انجام بدهد، توصیف آن است که «چه» روی داده ‌است و نه چیزی بیشتر. با این حال، این به معنای پایان فلسفه و اندیشیدن نبود و دست بر قضا، فلسفه رایج علم طبیعی در جهتی متضاد با جهت‌گیری فیزیک در حال حرکت بود.

 

فلسفه رایج علم طبیعی مورد هیچ‌گونه شک و تردیدی قرار نگرفته‌ بود و در نتیجه، تمایلی برای کنار گذاشتن مساله شناخت نداشت. فلسفه رایج علم طبیعی گمان می‌کرد که به زودی خواهد توانست که معمای جهان را حل کند؛ زیرا، به زعم این فلسفه شناخت جهان و حل معمای آن نیازی به تلاش خارق‌العاده‌ای نداشت، بلکه صرف برداشتن موانع پیشرفت علم طبیعی برای نیل به این منظور کفایت می‌کرد. موانعی که به زعم عالمان فلسفه رایج علم طبیعی موجب شده‌اند تا پیشرفت علم به تاخیر بیفتد و آن را از دنبال کردن قاطعانه اهدافش بازداشته‌اند.

به گمان این جریان فکری، آنچه مانع از پیشرفت علم و شناخت جهان شده ‌است، گرایش انسان برای یافتن قلمرویی فراتر از قلمروی طبیعت است. در واقع، آنها نیز معتقد بودند که شناخت طبیعت زمانی ممکن می‌شود که علم را از اصول فراباش تخلیه کنیم. در این صورت دیگر هیچ چیز از قلمروی طبیعت برای شناسنده مرموز نخواهد بود. به عبارتی دیگر، همان‌گونه که کاسیرر نیز تلقی این جریان فکری را روایت می‌کند، باید گفت که به زعم آنها «طبیعت مرموز و ناشناختنی نیست، بلکه این ذهن انسان است که آن را درتاریکی مصنوعی نهاده است. اگر نقاب واژه‌ها و مفاهیم دلبخواه و پیش‌داوری‌های خیالی را از چهره طبیعت برداریم، طبیعت خود را آن‌چنان که واقعا هست، آشکار می‌سازد. یعنی یک کل ارگانیک و قائم به ذات و تبیین‌کننده خویش.»

مطابق درک آنها از جهان، آنچه اصیل است و محل آغاز شناخت می‌شود، امور واقع در قلمرو طبیعت است. در واقع، هر گونه تبیین بیرونی یا قرار دادن اصلی فراباش هرگز در تبیین طبیعت موفق نخواهدشد. زیرا انسان خود نیز اثر طبیعت است و حتی او نیز هرگز نمی‌تواند خود را از قانون طبیعت رها سازد. به تعبیر آنها، انسان حتی اگر در ساحت اندیشه نیز بخواهد به جهانی فراتر از جهان محسوسات برود، باید در نهایت به این جهان بازگردد. در نتیجه، تلاش انسان برای رهاسازی خود از قوانین قلمرو طبیعت امری بیهوده است و همچنین، تنها توان او نیز چیزی جز پیوند دادن یافته‌های حسی نیست.

 

آنچه در مجموع از این تلقی برخواهدآمد، جریان فلسفی است که ادعا دارد که نظام فکری ایجاد می‌کند که قرار است هرگونه ابهام و تاریکی در امر شناخت طبیعت را برای ما از بین ببرد. در واقع، آن‌گونه که خود بیان می‌کند، معمای طبیعت را با کمک ذهنی که جسورانه بر پای خویش می‌ایستد، آشکار می‌سازد. به زعم این جریان، کل نظم اشیا و نظم امور اخلاقی را می‌توان به دو مفهوم ماده و حرکت تحویل و همچنین به کمک این دو مفهوم آنها را تبیین کرد. در تشریح این دو مفهوم کاسیرر بیان می‌کند برای این جریان فکری، «جان داشتن» به معنای حرکت کردن است و ماده به معنای آن چیزهایی است که باید جذب یا دفع کرد تا از این «جان داشتن» صیانت کرد. در نتیجه، با توجه به این نحوه آغاز اندیشیدن بدیهی است که برای فلسفه رایج علم طبیعی تنها راه دستیابی به حقیقت نه نتیجه‌گیری قیاسی است و نه نتیجه‌گیری ریاضی، بلکه تنها راه استنتاج از جزء به کل است. جزئی که چیزی جز انسان نیست.

در واقع برای این جریان فکری، انسان و شناخت آن راهی است برای شناخت طبیعت و گشودن راز‌های آن. حال با این رویکرد برای فلسفه رایج علم طبیعی، فیزیولوژی انسان سرآغاز شناخت طبیعت است. سیر این جریان فکری در قرن هجدهم را می‌توان در اندیشه‌های لامتری، هولباخ و دیدرو جست‌وجو کرد. سه اندیشمند بنیان‌گذار «ماتریالیسم» که فیزیک و ریاضیات را کنار می‌نهند و به جای آن زیست‌شناسی و فیزیولوژی را جایگرین می‌کنند. لامتری کار خود را با مشاهدات پزشکی آغاز می‌کند. هولباخ روی شیمی و زیست‌شناسی تمرکز می‌کند و دیدرو به کندیاک این ایراد را می‌گیرد که نباید به حس محض به‌عنوان عنصر اساسی واقعیت اکتفا کرد، بلکه باید به دنبال علت محسوسات رفت. علت محسوساتی که جز در کالبد انسان در جایی دیگر یافت نمی‌شود.

حل دوگانه روان و کالبد

روش ماتریالیسم برآمده در قرن هجدهم میلادی، عدم بررسی رابطه میان روان و کالبد از دیدگاه جوهری است. به عبارتی دیگر، این جریان فکری نیازی نمی‌بیند که خود را درگیر این رابطه کند. درست برخلاف زیربنای تمام نظام‌های فلسفی که در قرن هفدهم داشته‌ایم. آنها تنها به این گزاره کفایت می‌کنند که رابطه روان و کالبد یک رابطه جدایی‌ناپذیر است. به زعم ماتریالیست‌های قرن هجدهم میلادی، جدا کردن پدیدارهای جسمانی از پدیدارهای روانی تنها یک عمل انتزاعی محض است. این جدایی در تجربه هیچ جایگاهی ندارد. به زعم آنان، ما نمی‌توانیم ماهیت اشیا را بدون بررسی آثارشان بررسی کنیم تا بتوانیم درباره آنها داوری کنیم. در نتیجه، این جدایی فرضی میان روان و کالبد امری ناشدنی است. ماتریالیست‌های عصر روشنگری بیان می‌کنند که ما هرگز نخواهیم ‌توانست به نقطه‌ای برسیم که این دو را از یکدیگر جدا کنیم. این دو آن‌چنان در همدیگر تنیده‌اند که نابودی یکی بدون نابودی دیگری ممکن نیست. در نتیجه بیان می‌کنند که پدیدارهای کالبد و روان با یکدیگر نوعی همانندی دارند.

درخصوص ماتریالیست‌های عصر روشنگری باید بیان کرد که آنها از تفاوت میان ماده بی‌جان و پدیده‌های حیات نیز دچار تشویش و پریشانی اندیشه نمی‌شدند. در واقع برای آنها عدم درک این مساله که چگونه حرکت کردن جانداران منتهی به حس کردن آنها می‌شود، همان‌قدر طبیعی به نظر می‌آمد که نمی‌توان فرآیند یک ضربه مکانیکی و انتقال مقداری از حرکت یک جسم به جسم دیگر را درک کرد. در واقع آنها بیان می‌کردند، همان‌گونه که در مشاهدات مربوط به پدیدارهای عالم اشیا با سطحی از نادانی مواجه هستیم و در نتیجه به مشاهده تجربی پدیدارها اکتفا می‌کنیم، درخصوص مساله کالبد و روان نیز می‌توانیم قادر به انجام همین مساله باشیم.

به زعم آنها، نسبت دادن خواصی مانند نفوذ‌ناپذیری، الکتریسته، وزن و مغناطیس به مواد بی‌جان همان‌قدر می‌تواند عجیب به نظر برسد که نسبت دادن داشتن قوه حافظه، قدرت اندیشیدن و حس کردن به پدیده‌های حیات. در نتیجه، ما اگر در مشاهده و ارزیابی پدیدارهای حیات نیز تنها به تجربه بسنده کنیم و قلمرویی فراتر از آن نیازی نداشته ‌باشیم، می‌توانیم به روابطی درخصوص این پدیدارهای حیات - در واقع میان کالبد و روان- برسیم که سابق بر این درخصوص خواص مادی اشیا رسیده ‌بودیم.

در نتیجه این مسائل است که لامتری بیان می‌کند «اگر اصل کمترین حرکت را در نظر بگیریم، این همه آن چیزی است که موجودات جاندار برای حرکت، احساس، اندیشیدن و نشان دادن واکنش نیاز دارند. خلاصه آن اصل چیزی است که جانداران می‌توانند به وسیله آن خود را از لحاظ جسمانی و نیز از لحاظ اخلاقی -که این نیز وابسته به جسم است- هدایت کنند.» درست از همین بیان است که می‌توان پی برد که هسته مفهومی ماتریالیسم نه در فلسفه طبیعی که در اخلاق باید جست‌وجو کرد. به عبارت دقیق‌تر، ماتریالیسم در قرن هجدهم هم درخصوص عالم اشیا تز (برنهاد) ارائه می‌کند و هم فرامینی برای انجام یکسری امور و منع از انجام یکسری امور دیگر صادر می‌کند. در نتیجه، ماتریالیسم در این عصر از یک محتوای علم طبیعی فراتر می‌رود و تبدیل به یک فرمان اخلاقی می‌شود. نمونه بارز این امر را در کتاب «نظام طبیعت» هولباخ می‌توان به خوبی مشاهده کرد.

انسان ناآزاد

لامتری با مشاهده حالتی که در تب به انسان دست می‌دهد به کل دچار دگرگونی شد. آن‌چنان‌که پس از این مشاهدات ماهیت و گرایش کل مطالعات و فلسفه او تعیین می‌شود. از این رو برای لامتری تجربه‌های حسی و جسمی تنها راهنمای اندیشه می‌شوند. او در خصوص این مساله بیان می‌کند که «فیلسوفان من اینها (حواس پنجگانه) هستند.» در تایید همین راستا نیز دیدرو بیان می‌کند که اگر کسی با دیدن امور قابل مشاهده خرسند نشود و به دنبال آن باشد که برای امور مرئی، علل نامرئی بیابد، مانند آن کسی است که برای درک چگونگی حرکت عقربه‌های ساعت، روحی برای ساعت قائل شود.

از این نظر می‌توان فهمید که هدف ماتریالیسم نیز در نزد لامتری یافتن ماهیت مطلق ماده نیست. لامتری در این خصوص بیان می‌کند: «همان‌گونه که از نگریستن به خورشید بدون شیشه سرخ ناتوانم، همان‌گونه نیز می‌پذیرم که نمی‌دانم چگونه ماده بی‌جان و ساده فعال می‌شود و مبدل به ارگانیسم‌های پیچیده می‌شود... ما باید فقط تصدیق کنیم که ماده آلی دارای اصل حرکتی است که آن را از ماده غیرآلی متمایز می‌سازد و تمام حیات جانداران به همین تنوع سازمان آلی بستگی دارد.» در اندیشه لامتری تنها چیزی که می‌توان فهمید این است که برای خلق هر پدیده پیچیده‌ای تنها به انرژی بیشتری نیاز است. همان‌گونه که برای ثبت حرکات سیارات نیاز به ابزارهای بیشتری است تا تعیین اوقات روز یا ساخت ساعت نجومی انرژی بیشتری می‌برد تا ساخت یک ساعت آفتابی، ساخت هر چیز پیچیده‌ای نیازمند انرژی بیشتری است و اگر این انرژی به میزان کافی به‌کار رود هر پدیده‌ای را می‌توان ساخت؛ حتی یک «موجودی با قدرت سخنوری.»

برای درک عمیق‌تر جریان فکری ماتریالیستی عصر روشنگری باید به بررسی آثار هولباخ پرداخت. این جریان در آثار هولباخ است که به اوج می‌رسد؛ لکن با تعارضی که در دل خود دارد، با بن‌بست مواجه می‌شود. آموزه‌های هولباخ در یک نگاه کلی تنها به دنبال برساختن یک کل جدید است که پیرو آن نظامی فکری مبتنی بر جبر مطلق آفریده می‌شود. به زعم هولباخ، در جهان هیچ‌چیز درست یا غلط، نیک یا بد وجود ندارد. ارزش تمام پدیدارها یکسان است و وجود همه آنها ضروری است. در واقع تمام پدیدارها جز آنچه بالفعل انجام می‌دهند، کار دیگری را نمی‌توانند صورت دهند. به‌عبارتی دیگر، هر رویدادی چیز جز ضرورت نیست و هرگز نیز نمی‌توانست جز به آن صورت رخ‌داده روی دهد.

به زعم هولباخ، در طبیعت همه‌چیز تحت نوعی نظم و ترتیب است. هیچ بخشی از طبیعت نمی‌تواند از قواعد معین و لازمی که در ذات خود دارد، تخطی کند. او بیان می‌کند انسان موجودی است که از اتم‌ها ساخته شده و بر اثر حرکت‌های اتم‌های سازنده خویش است که به پیش می‌رود. شرایطی که نه درکنترل خود انسان بلکه در کنترل طبیعت است. در نتیجه او بیان می‌کند که انسان موجودی آزاد نیست و این تنها توهم اوست که انسان موجودی آزاد است. لکن، این ادعای هولباخ محل مناقشه سختی قرار می‌گیرد. او در واقع با این ادعا ذات روشنگری را نشانه می‌گیرد. ذاتی که اسپینوزا درخصوص آن بیان می‌کند «نه تمسخر کردن، نه تجلیل کردن، نه نفرت ورزیدن، بلکه فهمیدن.»

برای فهم بهتر این مساله که این ادعا هم تعارضی بزرگ در دل خود اندیشه هولباخ دارد و همچنین نفی‌کننده ذات روشنگری است، نیازمند تشریح بیشتر نظام فکری هولباخ هستیم. هدف نهایی هولباخ همان‌گونه که خود بیان می‌کند از این قرار است که انسان و اندیشه را از تمام بت‌ها و توهمات پیش‌داورانه رها سازد. به زعم او بزرگ‌ترین بت و مانع اندیشیدن، خرافات است. او این خرافات را مانع اصلی اندیشه و دشمن مادرزاد تجربه قلمداد می‌کند و که اجازه پیشرفت به علم را نمی‌دهد. او بیان می‌کند که خرافات با وهم و خیال موجب ترساندن انسان‌ها می‌شود و او را از هرگونه لذت محروم می‌کند. لکن این خرافات زمانی خطرناک می‌شوند که از سطح دانش انسانی فراتر می‌رود و تبدیل به شالوده نظام‌های اخلاقی می‌شود. راه علاج این معضل قطع تمام ارتباط میان شناخت با هرگونه معنویت برآمده از آنها است.

 

در نتیجه، نظام طبیعت هولباخ از یک توصیف‌کننده محض فراتر می‌رود و تبدیل به یک نظام هنجاری می‌شود. در واقع، او با طرد مفاهیم خرافی در الهیات مسیحی درصدد آن برمی‌آید تا طبیعت را به زعم خود نجات دهد و حقوق و خلوص طبیعت را بازیابی کند. لکن، در اینجا تعارض هولباخ و حمله دیگر روشنگران آغاز می‌شود. پرسش از اینجا آغاز می‌شود که چگونه یک نظام فکری که هیچ‌گونه آزادی برای نوع بشر قائل نیست، می‌تواند هنجار تنظیم کند. از انجام اموری منع و برای انجام اموری دستور صادر کند؟ فردریک کبیر در این خصوص بیان می‌کند که «پس از آنکه مولف همه شواهد را به‌کار گرفت تا نشان دهد که انسان‌ها در اعمال خویش مجبورند و ضرورت کور حاکم بر رفتار انسان‌هاست باید این نتیجه را بگیرد که همه ما نوعی ماشین هستیم، تنها عروسکان خیمه‌شب‌بازی هستیم که دست قدرتی کور ما را به حرکت وامی‌دارد؛ ولی مولف بر ضد حکومت‌ها و کل نظام آموزشی ما می‌شورد و برانگیخته می‌شود. به راستی وی معتقد است که این مردان که عهده‌دار چنین مصادری هستند در اعمال خویش آزادند؛ درحالیکه وی می‌کوشد به آنها ثابت کند که برده‌اند. چه حماقتی و چه یاوه‌ای! اگر همه‌چیز را علل جبری به حرکت وامی‌دارد. بنابراین همه توصیه‌ها و همه آموزش‌ها و همه تشویق‌ها و مجازات‌ها همان‌قدر زائدند که تبیین‌ناپذیر؛ زیرا در غیر این‌صورت ممکن بود که با موعظه به درخت بلوط بتوان آن را به درخت نارنج بدل کرد.»

تعارض در نظام فکری هولباخ به روایت کاسیرر با اندکی ظرافت قابل حل بود؛ اما همان‌گونه که کاسیرر نیز بیان می‌کند دیدرو تمام احکام متناقضی را که در نتیجه هر نظام جبری به آنها می‌توان رسید، مشخص می‌سازد و از آن به‌عنوان نیروی محرکه‌ای برای ساخت نظام فلسفی خود بهره می‌برد. او بیان می‌کند که ما همواره در یک دور باطل قرار داریم. همواره میان جبرگرایی مطلق و اختیارگرایی مطلق در نوسان هستیم و دست آخر در جایی میان این دو ساکن می‌شویم. در همین نقطه مابین است که می‌توان به شناخت درستی از مفهوم فراگیر طبیعت دست‌یافت. به زعم او مفهوم فراگیر طبیعت فراتر از نیک و بد است و از هر دو قطب افراطی به یک میزان دارد. نظام فکری دیدرو از الحاد هولباخ به وحدت وجود و اشباع طبیعت توسط خداوند و از ماتریالیسم به اینکه جهان را با پذیرش وجود نفس برای هر چیز می‌توان بهتر درک کرد، می‌رسد! لکن، آن‌گونه که کاسیرر بیان می‌کند، عصر روشنگری از فلسفه دیدرو در مجموع برکنار می‌ماند.

پایان

هولباخ در آثار خود نه‌تنها با عناصر مذهبی در می‌افتد که با عناصر زیبایی‌شناسانه نیز دست‌وپنجه نرم می‌کند. او بیان می‌کند که «ما اجزای یک کل حساس هستیم که کاملا فاقد احساس است. یک کل که همه شکل‌ها و ترکیباتش پس از آنکه به‌وجود آمدند و برای مدتی کوتاه یا دراز دوام آوردند، نابود می‌شوند.» در نتیجه این امر، هولباخ نه‌تنها دشمنی کلیسا را برمی‌انگیزد که دشمنی زنده‌ترین نیروهای هنری عصر همچون گوته را نیز علیه خود بسیج می‌سازد. ولتر نه‌تنها محتوای جبرگرایانه هولباخ را مورد نقد قرار می‌دهد که آثار او را به لحاظ ادبی ملال‌آور می‌خواند. گوته نیز درخصوص آثر هولباخ یعنی «نظام طبیعت» بیان می‌کند «آن کتاب درنظر ما آنقدر فرتوت و واهی و بی‌روح می‌آمد که حضورش را به دشواری تحمل می‌کردیم.»

 

در نتیجه، ماتریالیسیم در عصر روشنگری به روایت کاسیرر هم با تعارضی در درون مواجه می‌شود و پیشبرد اهدافش را برای مدتی ناممکن می‌یابد؛ هم این تعارض و احساسات‌زدایی که در دل خود داشت، فرصتی می‌شود تا در این عصر مورد شدید‌ترین حملات قرار بگیرد. هرچند که در قرن بعدی ناگهان دوباره برمی‌خیزد و مناقشه بزرگی را به راه می‌اندازد.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۰۱ ، ۱۴:۵۰
ایران سرا

جایگاه دانشگاه های جهان در رتبه بندی تایمز2022

جمعه, ۱۲ شهریور ۱۴۰۰، ۰۶:۳۹ ب.ظ
بر اساس خبرگزاری ایسنا:
رئیس موسسه استنادی علوم و پایش علم و فناوری (ISC) با بیان این که رتبه بندی تایمز ۲۰۲۲ اعلام شد، گفت: با حضور ۱۲ دانشگاه جدید از ایران تعداد دانشگاه‌های ایران در رتبه بندی تایمز به ۵۹ مورد افزایش یافت.

محمدجواد دهقانی رئیس موسسه استنادی علوم و پایش علم و فناوری (ISC) با اعلام این خبر اظهار کرد: رتبه‌­بندی تایمز یکی از مشهورترین نظام­‌های رتبه­‌بندی بین‌­المللی دانشگاه‌­ها است که اولین بار در سال ۲۰۰۴ با همکاری تایمز و کیواس تحت عنوان رتبه‌­بندی "تایمز- کیواس" و از سال ۲۰۱۰ به بعد با همکاری موسسه تامسون رویترز منتشر شد.

دهقانی گفت: در رتبه­‌بندی سال ۲۰۱۶، این پایگاه جهت تامین اطلاعات مورد نیاز خود، همکاری خود را با تامسون رویترز قطع و با پایگاه اطلاعاتی اسکوپوس آغاز به همکاری کرد. تغییر منبع اطلاعاتی مورد استفاده پایگاه رتبه‌­بندی تایمز بر روی نحوه حضور دانشگاه‌ها و رتبه آن­ها تاثیرگذار بود. پایگاه رتبه­‌بندی تایمز جهت ارزیابی دانشگاه­‌ها قسمتی از اطلاعات مورد نیاز خود را از خود دانشگاه‌­ها، قسمتی دیگر را از نظرسنجی­‌ها و اطلاعات پژوهشی و استنادات را از پایگاه اطلاعاتی اسکوپوس تهیه می­‌کند.

رییس ISC تصریح کرد: در پایگاه رتبه بندی تایمز، در سال­‌های ۲۰۱۲ الی ۲۰۱۴ از ایران تنها یک دانشگاه حضور داشت. در سال ۲۰۱۵ دو دانشگاه صنعتی شریف و صنعتی اصفهان در این رتبه‌بندی حضور یافته و در سال ۲۰۱۶ تعداد دانشگاه‌ها به ۸ مورد رسیده است. تعداد دانشگاه‌ها در سال ۲۰۱۷ به ۱۳ و در سال ۲۰۱۸ به ۱۸ و در سال ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ به ترتیب به ۲۹، ۴۰ و ۴۷ دانشگاه افزایش یافته است.

وی افزود: در سال ۲۰۲۲ با ورود ۱۲ دانشگاه جدید، شاهد حضور ۵۹ دانشگاه حائز رتبه از جمهوری اسلامی ایران در جمع ۱۶۰۰ دانشگاه برتر جهان از۹۹ کشور هستیم و (نام چهار دانشگاه نیز در این رتبه‌بندی به عنوان reporter آورده شده است) این موضوع نویدبخش حرکت هر چه بیشتر دانشگاه‌­های توانمند ایران در رتبه بندی‌­های معتبر بین‌المللی است.

دهقانی ادامه داد: در رتبه بندی تایمز ۲۰۲۲، دانشگاه‌های علوم پزشکی مازندران، علوم پزشکی ارومیه، آزاد اسلامی نجف آباد، علوم بهزیستی و توانبخشی، علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، علوم پزشکی زنجان، خلیج فارس، علوم پزشکی کاشان، دامغان، صنعتی سهند، علوم پزشکی سمنان و مراغه که سال گذشته در این رتبه‌بندی حضور نداشتند، امسال توانسته‌اند حضور داشته باشند.

دهقانی یادآور شد: بهترین رتبه ایران در سال ۲۰۲۲، بازه رتبه‌­ای ۴۰۰-۳۵۱ است، این در حالی است که  بهترین رتبه ایران در  سال گذشته بازه ۳۵۰-۳۰۱ بوده است.

وی افزود: دانشگاه‌های صنعتی نوشیروانی، علوم پزشکی کردستان و علوم پزشکی مازندران با قرار گرفتن در بازه رتبه‌ای ۴۰۰-۳۵۱ به عنوان دانشگاه‌های اول ایران در این رتبه بندی معرفی شده‌اند که در بین این دانشگاه‌­ها، دانشگاه علوم پزشکی مازندران اولین حضور خود را در این رتبه‌بندی تجربه می­‌کند. رتبه دانشگاه‌­های ایران در جدول زیر نشان داده شده است. لازم به ذکر است که دانشگاه‌هایی که رتبه‌بندی آنها در بازه یکسان هستند، همگی هم رتبه بوده و ترتیب اسامی ذکر شده در این گزارش مطابق با سامانه رتبه‌بندی تایمز و بر اساس حروف الفبا (به لاتین) است. دانشگاه‌هایی که با علامت * نشان داده شده‌اند، دانشگاه‌هایی هستند که برای اولین بار در این رتبه‌بندی حضور پیدا کرده اند.

جایگاه دانشگاه های جهان در رتبه‌بندی تایمز ۲۰۲۲

رئیس موسسه استنادی علوم و پایش علم و فناوری گفت: در رتبه‌بندی تایمز ۲۰۲۲، بیش از ۱۶۰۰ دانشگاه برتر جهان از ۹۹ کشور رتبه بندی شده‌­اند و ۴۵۲ دانشگاه نیز با عنوان (Reporter) آورده شده‌اند. این دانشگاه‌ها اطلاعات مورد نیاز موسسه تایمز را برای رتبه‌بندی ارسال کرده‌اند، اما شرایط لازم برای احراز رتبه را نداشته‌اند.

وی افزود: در رتبه‌بندی تایمز ۲۰۲۲، دانشگاه آکسفورد برای ششمین سال متوالی رتبه اول را از آن خود کرده است و دانشگاه صنعتی کالیفرنیا و هاروارد مشترکا در رتبه دوم قرار دارند. دانشگاه‌های استنفورد، کمبریج (از انگلیس)، MIT، پرینستون کالیفرنیا برکلی، ییل و شیکاگو به ترتیب در رتبه‌های ۴ الی ۱۰ دنیا قرار گرفته‌اند. در بین ۱۰ دانشگاه برتر جهان ۲ دانشگاه از کشور انگلستان و ۸ دانشگاه از ایالات متحده هستند. دانشگاه پکن چین اولین دانشگاه آسیایی است که توانسته است رتبه ۱۶ را در این رتبه‌بندی به دست آورد. کشور آمریکا با ۱۸۳ دانشگاه بیشترین تعداد دانشگاه‌های حاضر در رتبه بندی را دارد.

جایگاه دانشگاه­های کشورهای اسلامی در رتبه‌بندی تایمز ۲۰۲۲

دهقانی در ادامه گفت: در رتبه‌بندی سال ۲۰۲۲ تایمز، تعداد ۲۴ کشور اسلامی دارای دانشگاه‌های حائز رتبه هستند که از نظر تعداد دانشگاه، کشورهای ایران با ۵۹ دانشگاه رتبه اول و ترکیه با  ۵۴ دانشگاه بیشترین تعداد حضور را داشته‌اند.

کشورهایی که دارای دانشگاه‌های حائز رتبه بوده‌اند، کشورهای ترکیه، ایران، پاکستان، مصر، عراق، مالزی، عربستان سعودی، اندونزی، الجزیره، اردن، لبنان، نیجریه، امارات متحده عربی، بنگلادش، مراکش، تونس، آذربایجان، قزاقستان، عمان، فلسطین، کویت، قطر، اوگاندا و بروئنی داراسلام هستند.

در میان دانشگاه‌های برتر کشورهای اسلامی، عربستان سعودی با رتبه ۱۹۰، لبنان ، قطر و مالزی ۳۵۰-۳۰۱، ایران، امارات متحد عربی و بروئنی داراسلام ۴۰۰-۳۵۱، ترکیه، مصر، نیجریه،  فلسطین و اردن ۵۰۰-۴۰۱، الجزایر و پاکستان ۶۰۰-۵۰۱، اوگاندا ۸۰۰-۶۰۱، عراق، اندونزی، عمان، بنگلادش، مراکش و کویت ۱۰۰۰-۸۰۱ و دانشگاه‌های سایر کشورها رتبه‌های بالای ۱۰۰۰ هستند.

دهقانی ادامه داد: ۱۲ کشور اسلامی رتبه‌های زیر ۵۰۰ دارند، این در حالی است که طبق برنامه ۱۰ ساله علم، نوآوری و فناوری کشورهای اسلامی عضو OIC (مصوب ۲۰۱۷ در قزاقستان) لازم است تا ۲۰۲۶ تعداد ۵۰ دانشگاه از کشورهای اسلامی در میان ۵۰۰ دانشگاه برتر دنیا قرار گیرند. به همین دلیل باید تلاش‌های جدی همراه با تهیه برنامه راهبری و نقشه راه مناسب توسط دانشگاه‌های این کشورها صورت گرفته تا علاوه بر افزایش تعداد دانشگاه‌ها، رتبه و جایگاه مناسب را در سطح بین المللی کسب کنند.

روش‌شناسی رتبه بندی تایمز

رییس ISC در ادامه گفت: پایگاه رتبه‌بندی تایمز یکی از نظام‌های معتبر بین‌المللی است که از سال ۲۰۰۴ مراکز آموزش عالی را در سرتاسر جهان مورد ارزیابی و رتبه بندی قرار داده است. این رتبه‌بندی از ۱۳ شاخص به شرح جدول زیر در قالب ۵ معیار کلی آموزش با وزن ۳۰ درصد، پژوهش با وزن ۳۰ درصد، استنادات با وزن ۳۰ درصد، وجهه بین‌المللی با وزن ۷.۵ درصد و ارتباط با صنعت با وزن ۲.۵ درصد بهره گرفته است.

به نقل از موسسه استنادی علوم و پایش علم و فناوری (ISC)، محاسبات رتبه‌بندی تایمز توسط شرکت خدمات حرفه‌ای پرایس واتر هاوس کوپرز (PWC) انجام شده است. محاسبات شاخص‌ها و نمرات توسط سه منبع اطلاعاتی صورت گرفته است که این منابع عبارت هستند از: "داده‌های ارسالی از دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی که به صورت خود اظهاری جمع‌آوری می‌شوند"، "داده‌های حاصل از نظرسنجی شهرت توسط متخصصین آموزش عالی" و "اطلاعات تولیدات علمی موسسات آموزش عالی نمایه شده در پایگاه استنادی اسکوپوس".

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۰۰ ، ۱۸:۳۹
ایران سرا

پرواز مفسر فوتبال-سینمای ایران

جمعه, ۲۵ تیر ۱۴۰۰، ۰۱:۱۶ ب.ظ

حمیدرضا صدر منتقد و کارشناس سینما و فوتبال پس از دو سال دست و پنجه نرم کردن با بیماری سرطان دار فانی را وداع گفت. 

 

 

او که بارها گفته بود در بدترین ثانیه های یک ۹۰ دقیقه هم کورسوی امیدی برایش وجود داشته، نمی خواست ادعای همیشگی خود را نقض کند. پس سرافرازانه، نیستی را در آغوش گرفت.

او پنج سال پیش در پرواز نابهنگام عباس کیارستمی نوشت:

"وداع ناگهانی عباس کیارستمی همه ما را میخکوب کرد. جایگاه او در سینمای ایران ورای جوایزش در خارج از مرزهای کشورش می‌رود. قرار نبود او این قدر زود ما را ترک کند. قرار نبود این چنین شتابان دست تکان داده و از میان ما برود... جای او خالی است. جای او خالی خواهد بود." اینک باید همین جملات را در وصف خودش بنویسیم:«  قرار نبود این قدر زود ما را ترک کنی، قرار نبود این چنین شتابان دست تکان داده و از میان ما بروی... جای تو خالی است. جای توخالی خواهد بود ،به خصوص به هنگام برگزاری مسابقات مهم فوتبال در عرصه ملی و بین المللی. »

احسان رضایی در کانال تلگرامی خود فهرستی از تمام کتاب‌های صدر را منتشر کرده است:

-«ت‍اری‍خ س‍ی‍اس‍ی س‍ی‍ن‍م‍ای ای‍ران» (بررسی سینمای معاصر از دریچه وقایع سیاسی)،

-«تو در قاهره خواهی مُرد» (روایتی داستانی از زندگی محمدرضا شاه پهلوی در دهه ۴۰)،

-«سیصد و بیست و پنج» (روایتی از زندگی و مرگ حسنعلی منصور، نخست‌وزیر ترورشدۀ دهه چهل)،

-«روزی روزگاری فوتبال» (از اولین کتابهای فوتبالی بازار نشر ما و دربارۀ تأثیرات متقابل فوتبال و جامعه)،

-«نیمکت داغ» (تک‌نگاری‌هایی دربارۀ مربیان مشهور فوتبال و تغییرات تاکتیک‌های بازی)،

-«پسری روی سکوها» (وقایع‌نگاری چهار دهه فوتبال ایران)،

-«پیراهن‌های همیشه» (تک‌نگاری‌هایی دربارۀ ستاره‌های فوتبال)،

-«یونایتد نفرین‌شده» (ترجمه رمانی دربارۀ برایان کلاف، مربی جنجالی لیدزیونایتد)

-و «یه چیزی بگو» (ترجمۀ رمانی با موضوع تنهایی و رنج دختر نوجوانی که دیگران درکش نمی‌کنند)

روحش شاد

 

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۰۰ ، ۱۳:۱۶
ایران سرا

موقتا خیال آنها را به کناری گذاردم...

جمعه, ۷ خرداد ۱۴۰۰، ۰۱:۴۹ ق.ظ
 

«پس از مشاهده عظمت کتابخانه عظیم لندن و تامل آن‌ همه کتب نفیسه نادره از عربی و فارسی و ... شوق مطالعه آنها چنان بر من غلبه کرد که بی‌اختیار اهل و وطن و خانواده را- نمی‌گویم فراموش کردم- ولی موقتا خیال آنها را به کناری گذاردم.»

امروز سال‌ روز درگذشت،زنده یاد، علامه محمد قزوینی است .فراز فوق بخشی از خاطرات خودنوشته علامه محمد قزوینی است؛ زمانی که تنها ۲۷ سال داشته است. او در سال ۱۲۵۶ در تهران به دنیا آمد و در ششمین روز از خرداد ۱۳۲۸ در تهران درگذشت. بیشتر ایرانیان نام او را روی جلد دیوان‌های حافظ و کنار نام قاسم غنی، دیگر ادب‌پژوه و سیاستمدار ایرانی، به‌خاطر می‌آورند.

خودش گفته: «در اوایل سنه ۱۳۲۲ برادرم میرزا احمدخان که آن‌وقت در لندن بود، چون شوق مفرط مرا به دیدن نسخ قدیمه نادره می‌دانست، به من نوشت که بد نیست تا من اینجا هستم، سفری به لندن بکنی و کتابخانه بزرگ اینجا را تماشایی بنمایی و سپس بعد از چندماه دیگر با هم مراجعت خواهیم کرد. من نیز به قول معروف که «کور از خدا چه می‌خواهد؟ دو چشم بینا» بلاتامل پس از وداع ابدی با مادر که در بیرون دروازه قزوین با چشم‌های پر از اشک وقتی که گاری پستی حرکت کرد به من گفت: من یقین دارم دیگر روی تو را نخواهم دید، در پنجم ربیع‌الثانی ۱۳۲۲ از طهران حرکت کرده، از راه روسیه و آلمان و هلند به لندن سفر کردم» .

سفر او بیست سال به درازا کشید و مدت‌ها در فرانسه، انگلستان و آلمان اقامت داشت. در لندن پس از آشنا شدن با طرز کار خاورشناسان، به دعوت پروفسور ادوارد براون و امنای اوقاف گیب دست به‌کار تصحیح و انتشار «تاریخ جهانگشای جوینی» زد و پس از دو سال اقامت در لندن، در ماه ربیع‌الثانی ۱۳۲۴ به پاریس رفت. قزوینی در سال ۱۳۱۸، به‌علت جنگ جهانی دوم فرانسه را ترک کرد و برای اقامت دائم به ایران بازگشت. در ایران نیز اوقات قزوینی پیوسته مصروف مطالعه و تحقیق و تصحیح متون قدیمه بود.

قزوینی درباره محمدعلی جمال زاده نوشته است:

«آقای سیدمحمدعلی‌خان جمال‌زاده، یکی از مهم‌ترین امیدهای آینده ایران که کتاب "روابط روس و ایران" او نمونه‌ای از وسعت اطلاعات و قوه انتقادی و تدفیق اوست به سبک اروپاییان و کتاب "یکی بود و یکی نبود" او نموداری از شیوه انشای شیرین سهل و ساده خالی از عناصر خارجی اوست و اگرچه این سبک انشا کار آسانی نیست و به‌اصطلاح سهل و ممتنع است ولی مع‌ذلک، فقط این طرز و شیوه است که باید سرمشق چیزنویسی هر ایرانی جدیدی باشد که میل دارد به زبان پدر مادری خودش چیز بنویسد.»

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۰۰ ، ۰۱:۴۹
ایران سرا

تا حالا بهت نگفته بودم

جمعه, ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۵:۰۰ ب.ظ

 

heart

 

تا حالا بهت نگفته بودم

که نیازمندتم

ولی الان می گم :

 

تو عینک منی نباشی کور می شم

تو سمعک منی نباشی کر می شم

تو عصای منی نباشی فلج می شم 

تو اکسیزن منی نباشی خفه می شم

 

heart

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۰۰
ایران سرا

نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی

شنبه, ۴ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۱:۵۲ ب.ظ

ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی

نروم جز به همان ره که توام راه نمایی

همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم

همه توحید تو گویم که به توحید سزایی

تو زن و جفت نداری تو خور و خفت نداری

احد بی زن و جفتی ملک کامروایی

نه نیازت به ولادت نه به فرزندت حاجت

تو جلیل الجبروتی تو نصیر الامرایی

تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی

تو نمایندهٔ فضلی تو سزاوار ثنایی

بری از رنج و گدازی بری از درد و نیازی

بری از بیم و امیدی بری از چون و چرایی

بری از خوردن و خفتن بری از شرک و شبیهی

بری از صورت و رنگی بری از عیب و خطایی

نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی

نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی

نبد این خلق و تو بودی نبود خلق و تو باشی

نه بجنبی نه بگردی نه بکاهی نه فزایی

همه عزی و جلالی همه علمی و یقینی

همه نوری و سروری همه جودی و جزایی

همه غیبی تو بدانی همه عیبی تو بپوشی

همه بیشی تو بکاهی همه کمی تو فزایی

احد لیس کمثله صمد لیس له ضد

لمن الملک تو گویی که مر آن را تو سزایی

لب و دندان سنایی همه توحید تو گوید

مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۳:۵۲
ایران سرا

فیلمساز حرفه ای-کتابخوان حرفه ای

چهارشنبه, ۲۵ فروردين ۱۴۰۰، ۱۱:۰۴ ب.ظ
مجید مجیدی امروز وارد ۶۳ سالگی می‌شود. او از مهم‌ترین فیلم‌سازان ایران در سال‌های پس از انقلاب است و شاید بیراه نباشد که او را به واسطه حضور در جشنواره‌ها، دریافت جوایز، داوری در بخش‌های مختلف رقابتی سینمایی، مشارکت در تولید آثار بین‌المللی و... جهانی‌ترین فیلمساز ایرانی بنامیم. مجیدی فیلم‌های بسیاری ساخته و با این فیلم‌ها خاطره‌های بسیاری را نیز برای ایرانیان رقم زده است. «بچه‌های آسمان»، «رنگ خدا» و «باران» نخستین فیلم‌های معروف مجیدی هستند که محبوبیت بسیاری را در میان جامعه ایرانی به‌دست آوردند.
 

مجیدی در سال ۱۳۳۸ در خانواده‌ای طالشی در شهر تهران به دنیا آمد. او فعالیت هنری‌اش را قبل از انقلاب اسلامی ایران در عرصه تئاتر آغاز کرد. سپس در سال‌های دهه ۶۰ و ۷۰ هجری شمسی به تجربه‌هایی در زمینه بازیگری در سینما دست زد. او در فیلم بایکوت در نقش یک کمونیست سرخورده، در فیلم تیرباران در نقش شهید سیدعلی اندرزگو و در فیلم دو چشم بی‌سو در نقش یک معلم توده‌ای نقش ایفا کرد. اما در سال ۷۰ به کارگردانی روی آورد.

مجیدی در سال ۲۰۰۸ به دعوت دولت چین، فیلم کوتاهی به نام «رنگ‌ها به پرواز در می‌آیند» را برای تبلیغ المپیک ۲۰۰۸ پکن ساخت. دولت چین به‌منظور اجرای پروژه‌ای با نام پروژه تصویری پکن، از پنج کارگردان شناخته شده همچون «جوزپه تورناتوره» از ایتالیا، «مجید مجیدی» از ایران، «پاتریس لوکنت» از فرانسه، «داریل گودریچ» از انگلستان و «اندرو وای کیونگ» از هنگ‌کنگ دعوت کرد تا به منظور تبلیغ بازی‌های پکن هر کدام یک فیلم کوتاه بسازند. در این میان فیلم مجیدی عنوان بهترین فیلم را از بین پنج فیلم ساخته شده کسب کرد.

خودش درباره زندگی‌اش در روزهای نخست پس از انقلاب می‌گوید:

«من ده ـ دوازده سال با مخملباف تنگاتنگ زندگی کردم. با هم زندگی کردیم. یک دوره سه ـ چهارساله هرچه توانستیم با هم فیلم دیدیم. تمام سینمای موج نو فرانسه، سینمای ایتالیا، سینمای کلاسیک آمریکا، را هر روز از صبح تا شب نشستیم دیدیم؛ و کتاب خواندیم. مثلا ۱۰ جلد کتاب بالزاک را می‌گرفتیم و می‌خواندیم. کل آثار تولستوی را قرار گذاشتیم بخوانیم و خواندیم. محسن چون کار تشکیلاتی کرده بود این روحیه برنامه‌ریزی را داشت. یک توفیق اجباری بود و من هرچه دارم از آن موقع است. «کلیدر» دولت‌آبادی را اگر اشتباه نکنم ظرف بیست روز خواندیم و رویش بحث می‌کردیم. قرار می‌گذاشتیم که آثار دولت‌آبادی یا آثار علی‌اشرف درویشیان را باید در این زمان تمام کنیم و می‌خواندیم. دانشگاه بود. لحظه‌به‌لحظه با هم بودیم، شب و روز، و ارتباط تنگاتنگ داشتیم. همه چیزمان با هم بود. سفرهامان،‌ حتی جبهه رفتن‌مان با هم بود. ما از سال ۱۳۵۸ با هم بودیم تا سال ۱۳۷۰، به مدت دوازده سال، و این ارتباط تنگاتنگ فکری یک دفعه کات شد. من سه سال مخملباف را ندیدم تا اینکه در جشنواره‌ای در تورینو ایتالیا- برای فیلم «پدر» رفته بودم- مخملباف را دیدم. دیدم اصلا این آدم را نمی‌شناسم. این کیست؟ باورهای عجیب‌وغریبی پیدا کرده بود.

همیشه می‌گفت وقتی از زندان آزاد شدم با خودم عهد کردم دنبال سه چیز نروم: پول و شهرت و مقام. انصافا محسن دنبال پول و مقام نرفت، ولی شهرت یقه‌اش را گرفت. بدجور زمین‌اش زد و نابودش کرد. ‌گفتم که مخملباف را در جشنواره دیدم و متوجه شدم یک آدم دیگر است. بعد از جشنواره، از تورینو آمدیم رم. مجبور بودیم دو روز رم بمانیم و آن دو روز که مجبور بودم با محسن در یک اتاق باشم تلخ‌ترین روزهای زندگی من بود. ما که شبانه‌روز می‌نشستیم بحث می‌کردیم ۴۸ ساعت هیچ حرفی نداشتیم با هم بزنیم؛ هیچ حرفی. آن‌قدر فضا سنگین بود که من در فاصله‌ای که مخملباف می‌رفت بیرون چیزی بگیرد، نمازم را می‌خواندم. با خودم کتابی برده بودم و آن کتاب را در آن ۴۸ ساعت شاید هفت‌بار خواندم. »

مجیدی همچنین درباره انتخاب فیلم‌بردار فیلم «محمد رسول‌الله» گفته است: «ویتوریو استورارو مدیر فیلم‌برداری ایتالیایی تا کنون پنج بار نامزد اسکار شده و سه بار این جایزه را دریافت کرده است. من به‌طور مستقیم برای حضور در این پروژه با وی صحبت کردم و او نیز قبول کرد و اعلام داشت که باعث افتخارش است در این پروژه سهیم باشد. شبی که با این فیلم‌بردار برای حضورش در این پروژه تماس گرفتم وی درحال خواندن حدیثی درباره معراج بود. این موضوع نمی‌تواند یک تصادف باشد. استورارو زمانی که قرار بوده در این پروژه حضور یابد به مزار پیامبر(ص) می‌رود و از ایشان می‌خواهد او را کمک کند.»

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۰۰ ، ۲۳:۰۴
ایران سرا

نوروز بمانید که ایام شمایید

جمعه, ۶ فروردين ۱۴۰۰، ۱۲:۳۳ ق.ظ

نوروز بمانید که ایّام شمایید!
آغاز شمایید و سرانجام شمایید!

آن صبح نخستین بهاری که ز شادی
می آورد از چلچله پیغام، شمایید!

آن دشت طراوت زده آن جنگل هشیار
آن گنبد گردننده ی آرام شمایید!

خورشید گر از بام فلک عشق فشاند،

خورشید شما، عشق شما، بام شمایید!

نوروز کهنسال کجا غیر شما بود؟
اسطوره ی جمشید و جم و جام شمایید!

عشق از نفس گرم شما تازه کند جان
افسانه ی بهرام و گل اندام شمایید!

هم آینه ی مهر و هم آتشکده ی عشق،
هم صاعقه ی خشم ِ بهنگام شمایید!

امروز اگر می چمد ابلیس، غمی نیست
در فنّ کمین حوصله ی دام شمایید!

گیرم که سحر رفته و شب دور و دراز است،
در کوچه ی خاموش زمان، گام شمایید

ایّام ز دیدار شمایند مبارک
نوروز بمانید که ایّام شمایید!

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۰۰ ، ۰۰:۳۳
ایران سرا

میراث 100 ساله برای 1400 !!!

دوشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۹، ۰۹:۲۹ ق.ظ

میراث ۱۰۰ ساله برای ۱۴۰۰

اقتصاد ایران در یک قرن گذشته را می‌توان به انسانی تشبیه کرد که با گذر ۱۰۰ سال از عمر خود، از نظر جسمی پیر و ناتوان شده، اما از نظر ذهنی هنوز به‌دنبال رویاهای کودکی خود می‌گردد و هیچ شباهتی به انسان ۱۰۰ ساله ندارد. اگر بخواهیم این سده اخیر را یک مرور سریع کنیم، شاید نتوان به تعداد انگشت‌های یک دست، سیاست‌های موفق را پیدا کرد که مشکلات را حل کرده و دیگر برای انسان ۱۴۰۰ موضوعیتی نداشته باشد. از مساله فقر تا نابرابری، از چالش رشد اقتصادی تا تورم، از محیط زیست تا آلودگی هوا، از تحریم تا تجارت ناپایدار و تمام عارضه‌های دیگری که در این ۱۰۰ سال گریبان اقتصاد را گرفته است.

در حقیقت، ۱۰۰ سال گذشته را می‌شود به یک جوی آبی تشبیه کرد که تمام مشکلات سر راه خود را با خود به همراه آورده است، به نحوی که دیگر فضایی برای جاری شدن باقی نگذاشته است. این جوی آب، برای جاری شدن دوباره نیاز به لایروبی اساسی دارد. گروه رسانه‌ای «دنیای‌اقتصاد» در سالنامه جامع اقتصاد ایران با تحلیل چالش‌ها، تحلیل متغیرهای کلان اقتصادی و بهره‌گیری از نظرات کارشناسان به این سوال پاسخ داده که چرا مسائل اقتصاد ایران حل نشده باقی مانده است؟ در این ویژه‌نامه کارشناسان، با آنالیز رفتارهای سیاستی و الگوهای موفق، راه و بیراهه را برای سیاست‌گذار تشریح کردند.

کج‌دار و مریز

آنچه برای اقتصاد ایران در یک قرن گذشته، بیشتر به چشم می‌خورد، یک روند کج‌دار و مریز است. اما آنچه اقتصاد کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه را با ایران متمایز می‌کند، حرکت مستمر و پایدار است. کشورهای توسعه یافته، در یک قرن گذشته، مسیر جدیدی را آغاز کردند و توانستند که حداقل رفاه را برای مردم خود فراهم کنند. چین، کشوری است که توانسته با سیاست‌گذاری مستمر و پایدار در سه دهه اخیر به اندازه ۱۰ برابر جمعیت امروز ایران، شهروندانش را از فقر مطلق رهایی بخشد. کشورهای دیگر خاور دور و جنوب آسیا نیز کم و بیش در این ریل حرکت می‌کنند و با الگوبرداری از کشورهای توسعه‌یافته، دیر یا زود این مسیر را طی خواهند کرد. در مقابل کشورهایی که یک روند زیگزاگی داشته‌اند، نه تنها نتوانسته‌اند مشکل‌های خود را حل کنند، بلکه نیروی انسانی خود را سرخورده و فرسوده کردند. اگر نگاه سریعی به اقتصاد دهه‌های اخیر داشته باشیم، رونق هر دهه با افول دهه بعد از آن همراه بوده است.

بازی باخت-باخت سیاست‌گذاری

برنامه‌ریزی اقتصادی در ایران چند ویژگی مشخص دارد که نشان می‌دهد هم دوره رونق و هم در دوره افول درآمدهای نفتی، یک بازی باخت-باخت را انجام می‌دهد. در شرایطی که سیاست‌ها و برنامه‌های موفق عمر کوتاهی داشتند و «انسان خردمند» خیلی زود از قطار تصمیم‌گیری کنار گذاشته شده است. درآمدهای نفتی به کمک دولت‌ها می‌آمد تا بتواند بی‌تدبیری‌ها را پنهان کند، ‌غافل از اینکه مصرف بیش از حد درآمدهای نفتی، باعث اعتیاد سیاست‌گذاری شده، اما حتی این مصرف مداوم از درآمدهای نفتی نیز با سد تحریم‌ها روبه‌رو شد و حال بد اقتصاد را بدتر از قبل کرد. در این قمار نفتی، سیاست‌گذار در نیم قرن گذشته گاهی برنده می‌شد و گاهی می‌باخت. در نتیجه حال اقتصاد ایران در این مدت به درآمدهای نفتی گره خورده بود. حتی زمان برنده شدن سیاست‌گذار در قمار نفتی، حال اقتصاد ایران خوب نبود، زیرا سیاست‌گذار نمی‌دانست از این منابع بادآورده به چه نحو استفاده کند. یا به بیماری هلندی مبتلا می‌شد یا اینکه با رقص دلارهای نفتی و به بهانه کنترل قیمت‌ها، تولید داخل را سرکوب می‌کرد. نهایتا در دهه جاری ابر چالش‌های به جا مانده و به ارث رسیده از سال‌های قبل، اثر خود را در زندگی مردم جاری کرده و باعث گسترش فقر در دهک‌ها پایین درآمدی، ناامیدی دهک‌های متوسط و فرار سرمایه‌گذاری در دهک‌های بالای درآمدی شده است.

به این آمار توجه کنیم: از سال ۲۰۱۱ مصرف سرانه در کشور کاهش چشمگیری داشته است و در سال ۲۰۱۹ مصرف سرانه نسبت به سال ۲۰۱۰ کاهش ۷/ ۱۷ درصدی داشت که این رقم معادل مصرف سرانه در سال ۲۰۰۲ است. در این شرایط مناطق روستایی بیشترین آسیب را دیده است. در مقایسه با سال ۲۰۱۰ میانگین مصرف تا ۳۰ درصد در مناطق روستایی و ۶/ ۲۲ درصد در مناطق شهری کاهش یافته است. همچنین نرخ فقر نیز در این مدت دو برابر شده است. در این تعلل سیاست‌گذاری، چالش کرونا نیز سراغ اقتصاد ایران آمده تا مچ کسب و کار خرد و غیرنفتی را بخواباند. در این یک سال اخیر، کسب و کارهای متوسط و کوچک که عمدتا در بخش خدمات فعالیت می‌کردند، آسیب قابل توجهی دیدند. این در شرایطی است که کارشناسان تاکید می‌کردند که طی سال‌های اخیر که دست سیاست‌گذار از درآمدهای نفتی کوتاه بوده، کسب و کارهای کوچک توانسته بودند که مسیر توسعه خود را تا حدودی طی کنند و بخش غیرنفتی واقعی‌(مستقل از تولیدات پتروشیمی یا صنایع وابسته به نفت) روزنه امیدی در اقتصاد کشور ایجاد کرده بود. حتی افزایش ناگزیر نرخ ارز نیز این فرصت را به کسب و کارهای کوچک داده بود که توان رقابت با صنایع خارجی را پیدا کرده و حتی مسیر صادرات به کشورهای خارجی را نیز پیدا کنند. حتی با وجود بیماری منحوس کرونا، آمارهای رشد اقتصادی نشان می‌دهد که فعالان بخش خدمات تلاش خود را می‌کنند که وضعیت را به زمان قبل از کرونا بازگردانند. حال نگرانی وجود دارد که با دسترسی به منابع نفتی، دوباره اقتصاد کسب و کارهای کوچک به گوشه رینگ باز گردد.

اقتصاد ایران در ایستگاه ۱۴۰۰

با تمام چالش‌ها، بالا و پایین رفتن‌ها، سرخوشی‌های کوتاه‌مدت و چالش‌های بلندمدت، اقتصاد ایران در ایستگاه ۱۴۰۰ قرار گرفته است. حال سوال مشخص این است که سیاست‌گذار در این شرایط چه کار می‌تواند انجام دهد؟ از نگاه کارشناسان و تحلیلگران با توجه به وضعیت قرمز و اضطراری بسیاری از متغیرها، فرصتی برای تعلل در سیاست‌گذاری وجود ندارد. از سوی دیگر، به رغم فضای مثبت ایجاد شده در مناسبات بین‌المللی ایران، ظرفیت اعتماد عمومی برای همراهی مردم و سیاست‌گذار در شرایط کمینه خود قرار دارد. همچنین انتخابات ریاست جمهوری سال آینده، یکی از متغیرهایی است که ممکن است فضای سال آینده را متحول کند. سرنوشت لغو تحریم‌ها نیز مشخص نیست و ممکن است، وضعیت را تغییر دهد. با همه این نااطمینانی‌ها، به عقیده همه سیاست‌گذاران نقشه خروج از ابربحران‌ها برای هر سیاست‌گذاری واضح است. سال‌های سال، تحلیلگران راه عبور از چالش‌های متعدد را تشریح کردند، حال سیاست‌گذار در دو راهی قرار گرفته است که می‌تواند با انتخاب‌های درست، مسیر اقتصاد ایران را از ۱۰۰ سال قبل جدا کرده و در ریل صحیح خود قرار دهد یا اینکه با تعلل و اشتباه‌های قبلی، داستان‌های تلخ گذشته را برای سال‌های آینده بازخوانی و مرور کند.

چرا مسائل باقی مانده است؟‌

سالنامه جامع اقتصاد ایران گروه رسانه‌ای «دنیای‌اقتصاد»، با بهره‌گیری از نظرات کارشناسان، اقتصاددانان و تحلیلگران این پرسش را مطرح کرده که چرا مسائل اقتصاد ایران حل نشده باقی مانده است. این ویژه‌نامه، چند بخش اصلی و مهم دارد. بخشی از این شماره شامل یادداشت‌های کارشناسی است که آناتومی اقتصاد ایران را به تصویر کشیده‌اند، اینکه اقتصاد ایران در یک سال اخیر با چه چالش‌هایی دست و پنجه نرم کرده و چه مسیری برای آینده متصور است. بخش دیگری از این ویژه‌نامه، با میزگردهایی که به دلیل شرایط کرونا در اکثر موارد به شکل غیرحضوری برگزار شده، با بهره‌گیری از نظرات کارشناسان، آسیب‌های سیاست‌گذاری را بررسی کرده است. اما ویژه‌نامه امسال یک سورپرایز ویژه نیز دارد، در این ویژه‌نامه ۴۵ مقاله مهم آکادمیک اقتصادی که روی زندگی بشر اثر گذاشته‌اند درج شده است. این موضوع باعث می‌شود که ویژه‌نامه امسال به‌عنوان یک مرجع مقالات مهم، همواره در کتابخانه مخاطبان به یادگار باقی بماند.

 

 

دنیای‌اقتصاد

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۹ ، ۰۹:۲۹
ایران سرا